نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - خاطرات از شهید
شهید "علی ماهانی" به روایت «علیرضا رزم حسینی»:
نوید شاهد - «علیرضا رزم حسینی» پیرامون شهید "علی ماهانی" می گوید: دلش صندوقچه اسرار بود. رازدار همه بود. سنگ صبوری که دردها و مشکلات را می شنید و در خودش فرو می داد . پناهگاه امنی بود تا دوستان و نزدیکان در مواقع گوناگون در دامن صبر و حوصله و راهنمایی اش آرام بگیرند. هرکس که به او رجوع می کرد، محال بود دلش آرام نگیرد.
کد خبر: ۴۸۴۹۳۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۵/۱۷

گفتگو با علی سجادی از همرزمان شهید مدافع حرم "مرتضی حسین پور":
نوید شاهد - علی سجادی، شهید مدافع حرم "مرتضی حسین‌پور" را یکی از هزاران نیروی ماهر حاج قاسم توصیف می‌کند و می‌گوید: اصلاً خودش دنبال شهادت نبود، و همیشه می‌گفت «من می‌جنگم تا ریشه تکفیری را بخشکانم» و همین شهامتش باعث شد نقشه شوم داعش را برای به‌راه انداختن حمام خون بر هم زند و جان بسیاری از رزمندگان مقاومت را نجات دهد.
کد خبر: ۴۸۴۸۵۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۵/۱۵

خاطراتی از پدر شهید دانشجو؛
نوید شاهد - پدر شهید "جمشید دانشجو" نقل می‌کند: «جمشید گفت: برای من پنجاه کیلو شکر بگیرین. وقتی جبهه رفت، با آن شکرها شربت درست می‌کرد و به بچه‌ها می‌داد تا بخورند. بچه‌ها می‌گفتند: چی شده که شربت می‌دی؟ می‌گفت: ...» نویدشاهد سمنان در سالگرد شهادت، شما را به مطالعه خاطراتی به نقل از پدر این شهید گرانقدر دعوت می‌کند.
کد خبر: ۴۸۴۷۳۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۵/۱۴

خاطرات آقای امامعلی احمدی برادر شهيد ابوذر احمدی؛
نوید شاهد - «همه امید و آرزویم اینست که اگر خداوند بخواهد از ايشان شرمنده و خجالت نشوم. اميدوارم نه تنها من بلكه اعضاي خانواده تا زماني كه نفس داريم از خون پاك ايشان پاسداري مي كنيم.» این قسمتی از خاطرات آقای امامعلی احمدی از برادر شهيدش ابوذر احمدی است.
کد خبر: ۴۸۴۶۸۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۵/۱۴

نوید شاهد - همرزم شهید "مالک احمدی" به نقل از خود شهید می‌گوید: «من خدمه تانک بودم. ما هم چند تا تانک اونها رو زدیم. اون‌جا موج انفجار منو گرفت. بردنم عقب و دو سه روز بیمارستان بستری شدم. در عملیات بدر خدا نخواست که شهید بشم ولی این‌بار همین‌جا شهید می‌شم. خواب دیدم که از پهلو تیر می‌خورم.» نوید شاهد سمنان شما را به مطالعه خاطراتی از این شهید گرانقدر دعوت می‌کند.
کد خبر: ۴۸۴۶۶۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۵/۱۳

نوید شاهد خراسان رضوی، گفتگو با مادر شهیدان "موسوی" که صبوری را چاشنی زندگی‌اش کرده است، برای علاقمندان منتشر می‌کند که در ادامه می‌خوانید.
کد خبر: ۴۸۴۵۵۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۵/۱۲

نوید شاهد - برادر شهید "محمداسماعیل پیوندی" نقل می‌کند: «دکتر در حالی که وسایل معاینه را روی میز می‌گذاشت، گفت: خودشون باید پوسیده بشن تا در بیان. به زانوی محمداسماعیل نگاهی کردم و ناراحت گفتم: تازه آقای دکتر! اگه من نمی‌فهمیدم، داداشم هیچ وقت بروز نمی‌داد. محمداسماعیل پاچه شلوارش را روی زانویش کشید و با خنده گفت: پس این مهمان‌های ناخوانده همیشه باهام هستن ...» نوید شاهد سمنان در سالروز شهادت، در دو بخش خاطراتی از این شهید گرانقدر را برای علاقه‌مندان منتشر می‌کند که توجه شما را به بخش دوم این خاطرات جلب می‌کنیم.
کد خبر: ۴۸۴۴۳۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۵/۰۹

روزهای آغازین جنگ در خرمشهر، از زبان شهید "عباسعلی کشاورزیان"
نوید شاهد - شهید "عباسعلی کشاورزیان" در خاطرات خود می‌نویسد: «روز سیزدهم مهر ۵۹ یکی از بچه‌ها رادیو کویت را گرفت. می‌گفتند: خبرنگاری گفته حدود صد تانک عراقی در خرمشهر رفت و آمد می‌کنند و بر اوضاع مسلط هستند. دروغ محض است؛ زیرا ما در راه‌آهن و گمرک خرمشهر، گورستان تانک درست کرده‌ایم ...» نوید شاهد سمنان شما را به مطالعه متن کامل این خاطره خودنوشت از این شهید گرانقدر دعوت می‌کند.
کد خبر: ۴۸۴۰۴۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۵/۰۴

خاطراتی پیرامون شهید «حسین نادری»؛
نوید شاهد - شهید «حسین نادری» گفت: من از اين ناراحتم که سـفره اي را که خدا پهن کرده بود و سربازان اسلام ازآن استفاده مي‌کردند، دارد جمع مي شود. من تکليفم را انجام دادم، ولي از اين نگرانم که چرا خدا من را نپذيـرفته است.
کد خبر: ۴۸۳۹۵۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۵/۰۲

نوید شاهد - زندگی روحانی شهید "مهدی یعقوبی" سوژه مستندی شد که عنوان آن را «یکشنبه ای که نیامدی» نام نهادند.
کد خبر: ۴۸۳۸۵۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۴/۳۱

نوید شاهد - خواهر شهید "زین‌العابدین علی" نقل می‌کند: «شب به خوابم آمد و گفت: آبجی! هر دو تا پسرت لیاقت شهادت دارن، راضی شو بذار هر دوتاشون بیان. گفتم: اون‌ها لیاقت دارن، من که ندارم. گفت: چرا می‌گی لیاقت نداری؟ او همچنان اصرار داشت که با شهادت هر دو موافقت کنم که از خواب بیدار شدم. سه روز بعد ...» نوید شاهد سمنان در سالروز شهادت، در سه بخش خاطراتی از این شهید گرانقدر را برای علاقه‌مندان منتشر می‌کند که توجه شما را به بخش دوم این خاطرات جلب می‌کنیم.
کد خبر: ۴۸۳۷۷۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۴/۳۱

نوید شاهد - خواهر شهید "زین‌العابدین علی" نقل می‌کند: «از وقتی فهمید یکی از افسرانی که با هم به سر کار می‌روند اهل شراب خواری است رابطه‌اش را با او قطع کرد. طرف مقابل هم پیغام داده‌بود که این آدم به درد ارتش نمی‌خورد. چون این شکل نماز خوندنش چیزهای دیگری هم پشت سرش داره که ممکنه سبب اخراجش بشه.» نوید شاهد سمنان در سالروز شهادت، در سه بخش خاطراتی از این شهید گرانقدر را برای علاقه‌مندان منتشر می‌کند که توجه شما را به بخش نخست این خاطرات جلب می‌کنیم.
کد خبر: ۴۸۳۷۷۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۴/۳۱

نوید شاهد - پدر شهید قاسم قاسمی می‌گوید: «روز عید فطر بود. من پسرم را به خاک سپردم. این کار را برای کوری چشم دشمنان انجام دادم. خداوند به من صبر داد تا با دستان خودم شهیدم را به خاک بسپارم.» نوید شاهد سمنان در سالگرد شهادت، خاطراتی به نقل از پدر این شهید گرانقدر را برای علاقه‌مندان منتشر می‌کند.
کد خبر: ۴۸۳۷۵۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۴/۳۰

نوید شاهد - شهید "محمد دادیان" از شهدای والامقام بندرلنگه در دوران دفاع مقدس است که در بیست و هشتم تیرماه 1367 در سومار به شهادت رسید. به همین مناسبت یک خاطره از زبان زن برادر این شهید والامقام برای علاقه مندان منتشر می گردد.
کد خبر: ۴۸۳۶۰۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۴/۲۹

نوید شاهد - برادر شهید "محمود مکرمی" نقل می‌کند: «خیلی برایم عجیب بود. با آن سن کم وصیت‌نامه نوشته‌بود. وصیت‌نامه اول را برداشتم. مدتی گذشت. دوباره یک وصیت‌نامه دیگر و چند وقت بعد وصیت‌نامه‌ای دیگر ... و هر بار من آنها را برمی‌داشتم؛ تا این که یک روز به او گفتم محمود! تو با این سن وصیت‌نامه می‌نویسی؟ محمود پاسخی نداد و سرش را پایین انداخت و سکوت کرد. محمود چه عاشقانه از دنیا فقط برگ کاغذ را انتخاب کرد تا بهترین واژه‌ها را روی آن بنگارد و من ...» نوید شاهد سمنان در سالروز شهادت، مروری بر خاطرات این شهید والامقام داشته است که تقدیم حضور علاقه‌مندان می‌شود.
کد خبر: ۴۸۳۴۷۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۴/۲۵

نوید شاهد - «گفتم: حیاط خانه چند ساله که موزاییک نشده؛ قبل از شهید شدنت درست می‌کردی تا جلوی مردم خجالت نکشم! خیلی جدی گفت: مادرجان! تو از حیاط خاکی خجالت می‌کشی، اما از این که هم‌وطن‌های ما به دست دشمن می‌افتن و شما نمی‌ذارین به جبهه برم خجالت نمی‌کشی؟ ناراحت شدم و گفتم: برو، تو دیگه بچه من نیستی! لبخند زد و گفت: معلومه که نیستم، من امانت الهي در دست شمام حتی شما هم ...» آنچه خواندید به نقل از مادر شهید "سیدتقی لجران‌پور" است. نوید شاهد سمنان شما را به مطاله جزئیات این خاطره دعوت می‌کند.
کد خبر: ۴۸۳۴۶۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۴/۲۵

خاطراتی پیرامون شهید "احمد شول":
نوید شاهد - "حاج احمد شول" جارو و شیلنگ به دست در حال نظافت بود، به من گفت كه چرا بیدار مانده‌ام و بعد قول گرفت كه آن موضوع را به كسی بازگو نكنم.
کد خبر: ۴۸۳۰۷۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۴/۱۹

نوید شاهد - پسر عموی شهید "حبیب‌الله ترابی" نقل می‌کند: «وقتی جنازه شهید به شهر برگشت، قابل شناسایی نبود. شهید همیشه یک دستمال ابریشمی به همراه داشت. وقتی همشیره‌اش دستمال را دید، ایشان را شناسایی کرد و آن لحظه‌بود که خواهر، برادر خود را در آغوش گرفت و گفت: «این برادر من است.» نوید شاهد سمنان در سالروز ولادت، در دو بخش خاطراتی از این شهید گرانقدر را برای علاقه‌مندان منتشر می‌کند که توجه شما را به بخش نخست این خاطرات جلب می‌کنیم.
کد خبر: ۴۸۳۰۴۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۴/۱۹

نوید شاهد - برادر شهید «مجید عبدوس» می‌گوید: «بارها به جبهه رفت و مجروح شد اما وقتی مرخص می‌شد و به سمنان می‌آمد با همان وضعیت، به ملاقات دیگر مجروحین می‌رفت. بار آخر اقدام قشنگی کرد. حرف‌هایی زد و ضبط کرد. در نوار ضبط شده گفته‌ بود: این آخرین باریه که می‌روم، اما دیگر برنمی‌گردم ...» نوید شاهد سمنان در سالروز شهادت، در دو بخش خاطراتی از این شهید گرانقدر را برای علاقه‌مندان منتشر می‌کند که توجه شما را به بخش نخست این خاطرات جلب می‌کنیم.
کد خبر: ۴۸۲۸۵۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۴/۱۶

نوید شاهد - برادر شهید "محمود نسیمی" می‌گوید: «انار را برداشتم و گفتم: هر کس می‌خواد شهید بشه باید از این انار بخوره که این رو از بهشت آوردن. نمی‌دانم تأثير حرف من بود یا دانه‌های سرخ و شیرین انار، که بچه‌ها در یک چشم بر هم زدن انار را تمام کردند ...» نوید شاهد سمنان در سالروز شهادت، در دوبخش خاطراتی از این شهید گرانقدر را برای علاقه‌مندان منتشر می‌کند که توجه شما را به بخش نخست این خاطرات به نقل از برادر شهید جلب می‌کنیم.
کد خبر: ۴۸۲۷۷۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۴/۱۵