به یاد شهید "محسن عرب بهشتی"
به گزارش نوید شاهد شهرستان های استان تهران،
«سیدعلی حسینی نواز» رزمنده بسیجی که هفت ماه در جبهه حضور داشته
است. "حسینی نواز" از ایثارگران دوران دفاع مقدس از روستای آبباریک ورامین
می باشد. روایتی خواندنی از این رزمنده بسیجی را در ادامه می خوانید.
بهترین خاطرات اینجانب از دوران هشت ساله دفاع مقدس به مصاحبت و همراهی با شهید
حجتالاسلام محسن عرب بهشتی بازمیگردد ایشان از معدود رزمندگانی بودند که تقریباً
از ابتدای جنگ در تمام عملیات های مهم حضور داشتند و در ماههای پایانی دفاع مقدس
شربت شهادت را نوشیدند.
شهید "محسن عرب بهشتی"
در جبهه حلبچه بودم که طی نامه ای از یکی از رزمندگان "ابوالفضل تاجیک" از ابهام در اسارت یا شهادت وی مطلع شدم. آن لحظات اندوه بار را که در تنهایی در غصه غوطه ور بودم هرگز فراموش نمی کنم ایشان در اوایل جنگ به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در آمدند و به قول خودش به خاطر علاقه ای که به شهید مظلوم انقلاب اسلامی داشتند، از نام مستعار "بهشتی" استفاده می نمود چیزی نگذشت که به نام عرب بهشتی در منطقه و تهران مشهور گردید.
او بیشتر عمر خود را تا سال ۱۳۶۳ در جبهه سپری کردند. در این سال بنده و حجتالاسلام علی کنگرلو برای تحصیل به حوزه علمیه قم رفتیم و برابر پیشنهاد ما ایشان نیز با اخذ مرخصی بدون حقوق از سپاه وارد حوزه شدند. بعد از مدتی سپاه با استعفای ایشان موافقت نمود البته فاصله گرفتن از کسوت نظامی به معنای تحصیل تمام وقت وی در حوزه نبود بلکه به دلیل رفاقتی که با ارکان گردان مالک اشتر لشکر ۲۷ محمد رسولالله داشتند.
از زمان تقریبی عملیات ها مطلع می شدند و چند روز قبل از شروع عملیات در جبهه حاضر می شدند، بلافاصله بعد از پایان عملیات برای ادامه تحصیل به حوزه باز میگشتند. در اواخر جنگ با لباس مقدس روحانیت در جبههها حاضر میشدند و هم چون یک رزمنده ساده در خط مقدم به نبرد میپرداختند از خود ایشان شنیدم روزی در یک عملیات با روحانی سیدی همراه شده بودند هر چه به ایشان اصرار میکند، امامت نماز را به ایشان به عهده بگیرد.
شهید عرب بهشتی خودداری می کنند با توجه به شهادت این روحانی سید در همان عملیات وی به عدم پذیرش افتخار میکرد و میگفت چه خوب شد نماز به پشت سر ایشان اقامه کردیم ایشان از جان بر کفان گردان مالک بودند در عملیات وقتی دستور عقب نشینی صادر میشود به همراه چند رزمنده دیگر برای امنیت بقیه گردان در سنگر باقی می ماند و در نهایت با رسیدن دشمن بعثی به شهادت می رسند و همین باعث شده بود که شهادت و اسارت وی تا روزی که جنازه به وطن بازگشت در ابهام باشد ایشان خیلی به نماز اول وقت احترام داشتند حتی نماز شب وی هرگز ترک نمی شد.
منبع: کتاب «نسیمی از بهاران» به قلم «احمد فخاری»