«خبر شهادت»
خاطرات دوران دفاع مقدس با همه سختیها بسیار شیرین و لذت بخش است. بنده با توجه به اینکه مدت سه سال و اندی در سراسر سرزمین جبهههای نبرد حق علیه باطل با اینکه در بیش از دوازده عملیات شرکت داشتم. خاطرات تلخ و شیرین بسیاری را تجربه کردم.
جمع با صفای رزمندگان و هوای مطبوع بهاری جنوب کشور خصوصا در گذر از منطقه سرسبز چنانه با فضای با معنویت حاکم از جنب و جوش و تردد حال و هوای عملیات والفجر مقدماتی برای ما که تعداد زیادی از دوستان و رفقای هم محلی (آب باریکی) طبق آماری که دوستان داشتند بیش از پنجاه و چند نفر از این محل در منطقه حضور داشتند. کمی نگران کننده، البته باعث افتخار بود. لذا به محض آنکه بعد از عملیات برای تجدید قوا و استراحت به پادگان دوکوهه رسیدیم بلافاصله به سراغ دوستان رفتم تعداد زیادی از دوستان را آنجا دیدم خبر مجروحین را دریافت کردم.
لكن آنچه خبرش برای همگی ما سخت بود و اصلا انتظارش را نداشتیم خبر شهادت برادر شهید علی نفری که تنها پسر خانواده بود. خبر بسیار تلخ و ناراحت کننده بود. و سختتر اینکه پس از یک هفته هنوز جنازه او را نتوانسته بودند به عقب منتقل کنند گرچه حضور در جنگ خبرهای این چنینی طبیعی به نظر می رسید.
اما سالهای اولیه برای این چنینی مواردی بسیار مشکل بود. خاطرات جنگ تلخی و شیرینی های بسیاری داشت که همنشینی با شهیدان چه در آن عملیات و عملیات های دیگر که برای بنده حضور در منطقه فاو و عملیات مرصاد در معیت شهیدان بزرگوار، شهید حسن یونسی، و شهید جواد مهاجر، در مراحل بعدی از توفیقاتی است که خدای بزرگ را بر آن شاکرم و از افتخاراتی است که همیشه با سربلندی از آن یاد میکنم. و به روح مطهر شهیدان خصوصا هم سنگران شهیدم درود می فرستم و همیشه سنگینی بهائی که امت اسلامی برای برقراری نظام اسلامی پرداخته که نمونه ای از آن تقدیم شهدای بزرگواری چون شهید علی نفری است فراموش نمی کنم.