نمازخانه ای با صندوق مهمات کاتیوشا
در اواخر سال ۱۳۵۲ به استخدام نیروی هوایی ارتش درآمدند و همزمان با پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی در راستای اهداف انقلاب همراه مردم در شهر تبریز مشغول خدمت بودند و با آغاز جنگ تحمیلی به شهر اصفهان در مقر هواپیمای اف ۱۴ که مأموریت اصلی آنان از رزم های شبانه و گشت های هوایی بود اعزام شدم گرچه حضور ارتش در زمان جنگ در هر نقطه از کشور اسلامی ماموریتی در راستای جنگ محسوب میشد.
اما قانع کننده نبود لذا
در اواخر سال ۱۳۶۰ بود
که تصمیم گرفتم به صورت داوطلبانه به پایگاه هوایی شهرستان دزفول عزیمت کنم.
موانع حضور در مناطق جنگی باعث شد و از آنجا نیز دو بار در قالب نیروهای بسیجی
توفیق حضور در مناطق جنگی را پیدا کنم اولین مرتبه به عنوان سقا به منطقه شلمچه
رفتم و دومین مرتبه مدتی در کنار اروندرود بودم تا اینکه با شروع عملیات والفجر هشت عملیات پیروزمندانه سپاهیان اسلام در شهر فاو مدتی به عنوان توپچی و پس از آن نیز
در قالب نیروهای تعاون و امدادرسانی و تدارکات و انتقال مجروحین در شهر فاو فعالیت
داشتم که نشانه یادگیری آن منطقه آلودگی به مواد شیمیایی که از یاد آن ایام برایم
زنده می کند.
هنوز باقی مانده است و در مدت حضور در این منطقه به همراه دیگر همرزمان نمازخانه ای را به وسیله صندوق های مهمات کاتیوشا درست کردیم که از آن به بعد محل برگزاری نماز جماعت و همچنین برپایی مجالس دعا گردیده بود یاد ایام و یاد امام و شهدا و همیشه جاویدان باد
منبع: کتاب «نسیمی از بهاران» به قلم «احمد فخاری»