«حسینیه شهدا» مکانی برای آموزش و تربیت نسل حاضر فراهم شده است
نوید شاهد: فرزند شهید خود را بیشتر معرفی کنید.
گیلانی: شهید داود ابراهیمی، متولد هفدهم فروردین 1344 است. کلاس دوم راهنمایی بود که شیفته رفتن به جبهه شد و در کوچه و برزن همیشه بلندگو را برمی داشت و شعار می داد، از دوازده سالگی شب ها با فانوس در مسجد حضرت ابوالفضل و مسجد صالحب الزمان(عج) گشت می داد.
یادم هست در آن زمان در یکی از روزها وقتی از مرخصی آمده بود، روی یک تخته سیاه توی ایوان حیاط یک گل لاله کشید که اسم امام خمینی رو هم توی اون نوشته بود و کنارش عکس یک رزمنده ای رو هم کشیده بود که در دستاش مین بود. زیر پوتین رزمنده هم نوشته بود "شهید داوود ابراهیمی" من وقتی این صحنه رو دیدم فهمیدم که کم کم باید خودم را آماده کنم به رفتن دوباره داود... بنابراین بار دوم که خواست برود من تا دهم در رفتم فقط به پوتین هاش نگاه کردم. اما پدرش تا دم در رفت و وقتی پسرم دور شد پدرش صداش کرد؛ ایشان برگشت گفت: جانم پدر اگه کاری داری برگردم حاج آقا گفت « السلام علیک یا ابا عبدالله» به یاد ابی عبدالله که وقتی علی اکبرش میرفت یه نگاهی بهشون کرد و گفت نه میخواستم سیر نگاهت کنم. حالا برو...
روز اعزام پیراهن دایی شهیدش را پوشید و گفت: از دایی خواستم که دعا کند امروز به حاجتم برسم. گفتم پس مبارکت باشه و پیاده رفتم تا از شیرینی فروشی و مقداری شیرینی نارگیلی خوب و یک شیشه گلاب خریدم و آوردم تو پادگان. شیرینی رو به پسرم دادم و گفتم حالا که به آرزوت رسیدی این شیرینی را بگیر و بین همه پخش. ایشان رفت و شیرینی هارو پخش کرد و برگشت کنار من. ازش پرسیدم خودتم خوردی گفت: نه گفتم: چرا؟ گفت: این شیرینی ها که شیرین نیست شیرینی شهادت شیرین تر است.
منم گلاب و روی سر و صورتش ریختم و ایشان خندید و گفت: مادر داری غسل میدهی؟ گفت: آره حالا که پذیرفتنت میخوام وقتی پیش خدا میری تمیز و خوش بو و مرتب باشی. گفتم برو به سلامت فقط یادت نرود مارو هم شفاعت کنی.
گفت: مادر دعا کن اگه پاهایم را هم قطع کردند من از این مسیر جدا نمی شوم. همرزمانش برایم تعریف کردند: عملیات نصر چهار در تیرماه سال ۶۶ انجام شد. عملیات محفوظ بود و کسی چیزی نمی دانست. آن شب دور هم جمع بودیم و میخندیدیم که شهید با صوت قشنگی آیه ی شهدالله رو خواند همه رو به ایشان کردیم و ایشان گفتند: ببخشید دورهمی شما رو بهم زدم اما اگه کسی این آیه رو بخواند خدا تمام گناهاش را میبخشد.
همرزمش تعریف می کند: گفته بود به جان مادرم قسم اگه به من اجازه رفتن ندهند، من روز قیامت پیش حضرت زهرا شکایت خواهم کرد. این را که می گوید فرمانده می پذیرد که ایشان برود. ایشان تخریب چی بودند وقتی از او می پرسند چرا تخریب چی؟
«دو دلیل برای حضور در جبهه داشت»
۱- اگه منظورتان این است که ما جوان و هنوز آماده ی پذیرفتن این مسئولیت بزرگ نیستیم باید بگویم فرماندهان ما بیشتر از شما دلسوزند و به این مسائل توجه دارند.
۲- اما اگه فکر می کند که یک گلی هستم نشکفته و ممکنه زود پژمرده بشویم، اگر خدا بخواهد و مرا هم قابل بداند گلچین کند، بگذار ما بسوزیم تا این جاده ی هدایت به نسل آینده باز شود. و به لطف خدای منان به شهادت رسید.
نوید شاهد: چه فعالیتهای فرهنگی در حسینیه انجام میدهید؟
گیلانی: تقریبا میتوان گفت بیشتر کارهای فرهنگی که در این منطقه که جریان دارد در حسینیه شهید «مکتب الزهراء» انجام میشود. برنامههای فرهنگی این حسینیه از این قرار است:
کلاسهای آموزش قرآن بویژه در ماه مبارک رمضان شامل کلاسهای روخوانی داریم که بیشتر برای خانمها برگزار میشود و حدود 150 نفر شرکت کننده دارد. علاوه بر آموزش قرآن در ماه مبارک رمضان، در طول سال نیز بصورت برنامهریزی شده، هفتهای سه روز کلاس قرآن داریم. در دو ماه محرم و صفر، هر روز مراسم قرائت زیارت عاشورا برگزار میشود. در ماه مبارک رمضان، ایام محرم و فاطمیه سفره احسان و اطعام داریم. همچنین هر هفته دعای ندبه، دعای کمیل و در روز عید عرفه، دعای عرفه برپاست. در روز میلاد و سوگواری ائمه اطهار (ع)، مراسم برگزار میشود. کلاسهای مهارتآموزی و احکام خانواده داریم.
همچنین گاهی شورای روستا و دهیاری جلسات خود را در حسینیه برگزار میکند. ادارات و سازمانهای مختلف مانند کمیته امداد امام خمینی (ره)، بسیج، هلال احمر، بهزیستی و غیره هم با حسینیه در ارتباط هستند و اگر برنامه و یا کلاسی برای مردم روستا داشته باشند، در حسینیه برگزار خواهند کرد.
آموزشهای اشتغالآفرینی را میتوان مهمترین بخش فعالیتهای حسینیه دانست. این کلاسها شامل آموزش کاشت و برداشت گیاه زعفران، آموزش زنبورداری، کلاسهای مهارت کامپیوتر و موارد دیگر است.
نوید شاهد: هزینهها را چگونه تامین میکنید؟
گیلانی: عمده هزینههای حسینیه برعهده گروهی از خانواده های شهدا که به صورت هیات امنا می باشد پرداخت می شود. بخشی از هزینه ها از شهریه ی کلاس هاست که پنجاه درصد برای مربی و پنجاه درصد برای خدمات اینجا صرف میشه. البته مبالغ شهریه بسیار ناچیزی و فقط جنبه ی برکت دارد. در برنامههایی که بصورت مشترک برگزار میشود، بخشی از هزینهها از سوی طرف مقابل تقبل میشود. در طول سال بیش از ده میلیون تومان هزینه میکنیم که بیش از دو میلیون تومان، هزینه جوایزی است که در برگزاری مسابقات فرهنگی به دانشآموزان و کودکان میدهیم. مثلا در روز تولد ائمه (ع)، یکسری از جوایز را به کودکانی که اسماء ائمه اطهار دارند میدهیم. گاهی گروهی از خانم ها بانی هستند مثلا مراسمی مانند دعای ندبه در حسینیه برگزار میکنند و خود هزینه را پرداخت میکنند.نوید شاهد: استقبال مردم اسلاشمهر از برنامههای حسینیه شما چگونه است؟
گیلانی: به دلیل اینکه بیشتر برنامههای فرهنگی، ملی و مذهبی و مراسم های این شهر در این مکان برگزار میشود، اکنون استقبال مردمی خوبی از فعالیتهای حسینیه صورت گرفته است. جمعیتی که در مراسم ها شرکت میکنند، بیش از صد نفر هستند و همیشه برنامههایمان با استقبال خوب مواجه بوده است.
نوید شاهد: حسینیه را با چه انگیزهای راهاندازی کردید؟
گیلانی: این حسینیه از سال 54 به خاطر روحیه فرهنگی مادرم که از چندی قبل کارهای فرهنگی انجام می داد ولی مکانی وجود نداشت و به صورت مکتب خانه بود، به صورت سیار به امورات معنوی اختصاص داشته است. و بعد از فوت ایشان و بد از شهادت پسرم و در طول زمان در این مکان کارهای مختلف فرهنگی انجام شد تا اینکه به صورت ثابت در سال 62 این مکان را نام شهدا «مکتب فاطمه الزهرا» بنا کردیم. در واقع اهداف اصلی ما، ترویج فرهنگ غنی اسلام و شهید و شهادت بوده است. مکانی برای ترویج فرهنگ شهادت و انجام کارهای فرهنگی وجود آمد. تاکنون هم خداوند را شاکریم که در اجرای اهداف خود موفق عمل کردهایم.
نوید شاهد: چگونه در اجرای اهداف خود موفق بودهاید؟
گیلانی: الان تعدای از خانم های که روخوانی قرآن برایشان مقدور نبود و به درستی قارد به خواندن قرآن و احکام دین نبودند، ما در طول این سال ها بایس رشد این عزیزان شدیم. و بعد از مدتی همین خانم ها در مسابقات شهرستانی و استانی رتبه های خوبی کسب کردند. تربیت تعداد زیادی مربّی قرآن و مدّاح از موفقیتهای کار حسینیه محسوب میشود.
و حرف آخر؛
گیلانی: به مسئولین خسته نباشید عرض می کنم و به آنها بگویید آنهایی که رفتند کاری حسینی کردند ما هم که هستیم باید کاری زینبی کنیم. باید هرچه داریم فدای اباعبدالله کنیم. الذین بذلو مهجهم دون الحسین(ع) شهدا هرچه داشتند فدا کردند به مسئولین بگویید اگر غفلت کنید مدیون خون شهدا میشوید.
بگویید ما گله نمیکنیم ما فقط برای شما دعا میکنیم. الان که مقام معظم رهبری فرمان آتش به اختیار دادند تکلیف روشن است و باید بند پوتین بسته آماده ی خدمت باشیم.
هرکس هرکاری از دستش بر می آید باید انجام بدهد. خانواده ی شهدا از بی عدالتی ها ناراحتند و غصه میخورند، ما بر فاصله ی طبقاتی گریه میکنیم، ما برای شهدا گریه نمیکنیم چون که آنها جایگاه خود را یافته اند ما برای نابرابری گریه میکنیم.
ما از بنیاد شهید و امور ایثارگران انتظار داریم برای ترویج فرهنگ شهید و شهادت و مسائل فرهنگی، اهمیت بیشتری قائل باشد تا ارزشها به دست فراموشی سپرده نشود. این حسینیه از برکت خون شهدا ست و مسئولین کمک کنند تا این مکان مقدس حفظ شود.ممنون که به درد دل ما گوش دادید.
همچنین درخواست دارم نظارت بنیاد شهید بر اداره حسینیهها قویتر شود و جلسات بین متولیان و مسئولان بنیاد بیشتر از سالی یکبار باشد.
مصاحبه از سعیده نجاتی/