نوید شاهد - شهید"علی محمد لطف پور محمدآبادی" در وصیت‌نامه‌اش بیان می‌کند: «در انجام وظیفه‌تان که همانا پاسداری از خون شهدا و ادامه راهشان می‌باشد کوتاهی نکنید و با ایمان قوی و اراده راسخ خود در انجام وظیفه‌تان تلاش کنید.»
با ایمان قوی و اراده راسخ در ادامه راهتان تلاش کنید

به گزارش نوید شاهد شهرستان‌های استان تهران، شهید علی محمد لطف پور محمدآبادی، یادگار «عباس» و «عشرت» سوم خرداد ماه 1348 در شهرستان ورامین چشم به جهان گشود. وی تا پایان دوره متوسطه درس خواند و دیپلم گرفت و سپس به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. این شهید گرانقدر در یازدهم بهمن ماه 1365 با سمت تک تیرانداز در شلمچه بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. پیکر وی را در گلزار شهدای سیدفتح الله به خاک سپردند.

متن وصیت نامه شهید

بسم رب الشهداء والصدیقین
«یا ایتها النفس المطمئنه ارجعی الی ربک راضیه مرضیه فادخلی فی عبادی وادخلی جنتی»

بارالها: ترا حمد و سپاس می گویم که مرا از خنائث و پلیدیها نجات دادی و توفیق جهاد در راحت را و در پایان سعادت شهادت در راهت را نصیب این بنده حقیر خود فرمودی.

به نام خالق سبحان که دهنده جان اوست و گیرنده جان نیز اوست. آن خدائی که انسان را آفرید تا چند روزی در این دنیای فانی زندگی کند و خود سرنوشت خود را تعیین کند. آن خدائی که انسان را خلیفه خود در زمین قرار داد و تمام نعمات و زحمات بیکرانش را بر او ارزانی داشت. اما این انسان عصیانگر در عوض سپاس و ستایش پروردگارش او را ناسپاسی کرد و همچون من گنهکار شکر نعمتهای الهی را بجای نیاورد و طغیان کرد و به سوی گناهان روی آورد.

«اللهم اغفر لی کل ذنب اذنبته و کل خطیئه ً اخطاتها»

اکنون که توفیق شرکت در جهاد فی سبیل ا...و شهادت در راه خدا نصیبم شد چند جمله ای را به عنوان وصیت می نویسم.

در ابتدا سخنی دارم با پدر و مادر عزیزم که مرا شیره جان خود بزرگ کردند و در این راه زحمات زیادی را متحمل شدند. پدر و مادر عزیزم: هر چند فرزند خوبی برای شما بنودم و نتوانستم زحمات شما را در این دنیا جبران کنم، ولی امیدوارم که مرا حلال کنید.

در شهادت من ناراحت نشوید و برایم چشن بگیرید و برایم دعا کنید که شهادت من مورد قیول درگاه حق تعالی قرار گیرد. وقتی که برادر عزیزم محمود از اسارت کفار آزاد شد و با سلامت به پیش شما بازگشت، سلام مرا به او برسانید و به او بگوئید که خیلی مشتاق دیدارش بودم انشاء ا...در روز قیامت در کنار مولایمان حسین (ع) همدیگر را ملاقات کنیم.

و ما برادران عزیزم: هر چند من لایق این نیستم که این حرفها را به شما بزنم. امیدوارم که اگر به شما بی احترامی کرده ام و یا نافرمانی کرده ام مرا حلال کنید و ببخشید. و اما خواهرم: تو هم با حفظ  حجابت پاسدار خون من باش و زینب وار زندگی کن.

اما امت غیور و شهید پرور: شما وارثان خون شهیدان هستید. امام را تنها نگذارید و در برابر مشکلات و مصائب دنیوی ثابت قدم و صبور باشید.

دوستان عزیزم که مدت زیادی را با یکدیگر گذراندیم. اگر در طی این مدت به شما بدی کرده ام از شما حلالیت می طلبم و تقاضای عفو دارم.

برادران بسیجی: سنگر بسیج را خالی نکنید و در انجام وظیفه‌تان که همانا پاسداری از خون شهدا و ادامه راهشان می‌باشد کوتاهی نکنید و با ایمان قوی و اراده راسخ خود در انجام وظیفه‌تان تلاش کنید و بدانید که چشم اماممان بو سوی شماست مبادا جبهه را خالی بگذارید که در این صورت قلب امام عزیزمان می شکند.

در پایان از همه کسانی که به نحوی با آنها در ارتباط بودم تقاضای عفو دارم و حلالیت می‌طلبم. خانواده عزیزم: اگر جنازه ام به دستتان رسید و اگر مقدور بود مرا در گلستان شهداء سید فتح ا...ورامین دفن کنید و برایم طلب مغفرت از درگاه باریتعالی نمائید.

نمی خواهم که در بستر بمیرم *** گنه کار و سیه دفتر بمیرم
دلم خواهد که در جولانگه رزم *** دلاور وار در سنگر بمیرم
والسلام علی من تبع الهدی/ بیستم دی ماه 1365

منبع: مرکز اسناد اداره کل بنیاد شهید شهرستان های استان تهران
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده