«شهید ابراهیم قربانعلى زاده»؛ خدمت در جبهه انسان را به سعادت می رساند
به گزارش نوید شاهد شهرستان های استان تهران؛ شهید ابراهیم قربان علی زاده/ یکم فروردین 1349، در شهرستان اردستان دیده به جهان گشود. پدرش شوق الله، کارگری می کرد و مادرش صاحب نام داشت. دانش آموز اول متوسطه بود. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. هفدهم اردیبهشت 1365، با سمت تک تیرانداز در بانه توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت گلوله به سر، شهید شد. مزار وی در گلزار شهدای یافت آباد شهرستان تهران قرار دارد.
وصيت نامه شهید ابراهیم قربانعلى زاده
بسم رب الشهدا و الصديقین
ولا تحسبن الذين قتلوا فى سبيل الله امواتا بل احياء عند ربهم يرزقون .
گمان مبريد كه كسانى كه در راه خدا كشته مىشوند مردهاند بلكه زندهاند و در نزد پروردگار روزى مىگيرند .
با سلام و درود بىكران بر مهدى (عج) و نايب برحقش امام خمينى و با سلام و درود بر خانواده شهداى اين جنگ تحميلى ، همانطورى كه امام عزيز ما گفته خانواده شهدا چشم و چراغ اين ملت هستند .
ضمن عرض سلام خدمت پدر و مادر عزيز و مهربانم و خواهر و برادرانم كه هر يك به صورتى به من كمك كردهاند تا راهى جبهههاى حق عليه باطل بشوم .
پدرم ، كه كار مىكرد و خرجى براى من تهيه ميكرد و من را بزرگ كرد و حال وقتى كه ميخواهد از اين پسر خود كه سالها زحمت او را كشيده و او را بزرگ كرده در پيرى سود ببرد از اين سود كه براى خود است مىگذرد و او را براى نابودى كفار به جبهه مىفرستد تا آن سويد كه براى خود ميخواست پسرش آن سود را به اسلام برساند و گامى براى رساندن اسلام به دنيا بردارد .
و اما مادر ، كه نمىشود از زحمتهايى كه مادر براى فرزند خود ميكشد صحبت كرد چرا كه اين مادر شبانه روز كنار فرزند خود بود كه خداى نكرده كسى يا چيزى او را آزار ندهد و حال او اين عزيز دل خود كه سالها مواظبت او را كرده كه در سالهاى پيرى به دردش بخورد ، او را براى اينكه اسلام پاينده بماند ، از خود دور ميكند و او را راهى جبهه ميكند .
مادر : مرا ببخش ، فرزند خشمگين و خطاكار خويش را .
مادر : حلال كن كه سراپا ندامت است سرتا بپاى من غرق ملامت است هر لحظه در برابر من اشك ريختى از چشم پرملال تو خواندم شكايتىبيچاره من كه با همه اشكهاى تو با چشم اشكبار زپيشم چو مىروى هرگز نداشت راه گناهم مادر همه آثار وجود من زوجود تو بود بخدا ، بود من از پرتوى بود تو بود.
و خواهران و برادرانم كه مادر و پدرم را در اين راه خير كمك كرده تا زودتر تصميم بگيرند و از فرزند خود بگذرند . حال كه شما توانستيد براى اسلام از فرزند خود بگذريد خداوند هم در مقابل اين ايثارگرى شما اجر و پاداش بسيارى به اهل اين خانواده عطاء ميكند .
و من از شما خانواده عزيزم بالخصوص پدر و مادرم تشكر ميكنم كه به من اجازه خدمت به اسلام در اين جبههها را داديد خدمتى كه انسان را به سعادت مىرساند و دنياى ديگر خود را مىسازد . من خيلى خوشحال هستم چون هدف من مشخص است ، هدف وقتى الله باشد ديگر انسان ، انسان قبلى نيست .
من از شما خانوادهام ، ميخواهم كه اگر من لياقت شهيد شدن را پيدا كردم و شهيد شدم هرگز براى من ناراحت نباشيد زيرا من راهى را رفتهام كه آخرش سعادت و موفقيت است و اگر كسى در راهى موفق شود.
هرگز ناراحت نمىشود بلكه خوشحال است و اگر من به سعادت رسيدم بايد خوشحالى من خوشحالى شما باشد و من همين درخواست را دارم كه ناراحت نباشيد و گريه نكنيد.
و ديگر اينكه شما فقط يك نفر از خانواده خود را دادهايد كسانى هستند كه چندين نفر را دادهاند شما بايد امام حسين را در نظر بگيريد كه تمام ياران خود را داد و تمام خويشان خود را داد و خود نيز كشته شد و خواهر او را اسير كردند .
و ديگر من مقدارى ناخن جمع كرده بودم و از شما ميخواهم كه آنها را با من دفن كنيد . و در مورد محل دفن من ، من خودم دوست دارم بهشت زهرا خاك شوم ، ولى باز هم تصميم ، تصميم شما است خواستيد بهشت زهرا خاك كنيد كه اميد من است خاك شوم ولى اگر خواستيد قبرستان محل خاك كنيد .
ضمنا من از تمام دوستان و آشنايان اگر بدى ديدهاند اميد عفو خويش را دارم . ديگر چيزى ندارم بگويم بجز چند كلمه براى افراد بسيجى كه از آنها ميخواهم اول درس خود را بخوانند و بعد راه من را ادامه دهند و اسلام را به تمام جهان برسانند .
والسلام/ابراهيم قربانعلىزاده/ تاريخ / بیست و دوم اسفند 1364/
منبع: پرونده فرهنگی شهدا/ اداره هنری، اسناد و انتشارات/ شهرستان های استان تهران