نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - خاطره
خاطره شب شهادت شهيد محمد فتح الهى فرزند نورالله ( به روايت رضا حجازيان از همرزمان شهيد)
کد خبر: ۳۹۸۷۸۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۲/۱۰

به مناسبت روز شهید
به مناسبت روز شهید با حضور «سردار انصاری» آیین رونمایی از کتاب «یادگاران آسمانی» و تجلیل از برگزیدگان مسابقه خاطره نویسی «یادگاران آسمانی» در روز شنبه برگزار خواهد شد.
کد خبر: ۳۹۸۶۷۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۲/۰۹

ویژه هشتم اسفند سالروز شهادت سردار جزیره هرمز
تولد در یک خانواده ی مذهبی موجب شد که ایشان در زمینه ی ترویج فرهنگ اسلامی تلاشهایی را آغاز نمایند. درویشی با مطالعه ی مستمر نشریات و کتب مرتبط با فرهنگ دینی (مانند نشریه مکتب الاسلام که در حوزه علمیه قم منتشر می شد) در پی تقویت و تکثیر مذهب شیعه بر آمد. درویشی خود عامل توزیع نشریه مکتب الاسلام در جزیره هرمز و حتی استان هرمزگان بودند
کد خبر: ۳۹۸۶۴۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۲/۰۸

توصيه شهيد ناصر بهداشت نسبت به (( احترام به پدر )); به نقل از همسنگر شهيد
کد خبر: ۳۹۸۶۱۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۲/۰۸

ارزش بسيجى از ديدگاه سردار شهيد عليرضا بلباسى فرمانده گردان امام محمد باقر(ع) به نقل از برادر حاج اصغر صادق نژاد
کد خبر: ۳۹۸۶۰۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۲/۰۸

خواهر شهید علی موتمنی :
به مناسبت دوم اسفند ماه سالروز تولد شهید گرانقدر علی موتمنی خاطره و زندگینامه شهید منتشر می گردد
کد خبر: ۳۹۸۶۰۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۲/۰۸

خاطره
خاطره تحويل جنازه شهيد محمدرضا مولايى بعد از ده سال توسط معراج شهدا قائمشهر كه مسؤلين جهت شناسايى به خانواده شهيد مولايى اطلاع دادند كه خانواده شهيد پس از مراجعه از تحويل جنازه خوددارى كردند و ....
کد خبر: ۳۹۸۶۰۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۲/۰۸

ششمین مراسم خاطره گویی حوزه هنری کردستان با گرامیداشت یاد وخاطر شهید ماموستا ملا حیدر فهیم در سنندج برگزار و از کتاب « نبردکوهسالان » خاطرات سردار عبدا... ملکی رونمایی می شود .
کد خبر: ۳۹۸۵۳۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۲/۰۷

معرفی شهید زیر 16 سال استان گلستان
نوید شاهد گلستان، کلام شهید؛ ای ملت ایران امام را یاری کنید و همانند مردم کوفه که امام حسین (ع) را تنها گذاشتند، امام را تنها نگذارید و پیمان شکنی نکنید و برای پیروزی هر چه سریعتر رزمندگان اسلام دعا کنید.
کد خبر: ۳۹۸۵۲۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۲/۰۷

پیرمرد به من و نوشته روی تخت خیره شده بود . بیش از این تنوانستم تحمل کنم و صدای گریه ام ، بیماران اتاق مجاور را به اتاق من کشاند . پرستاران و کسانی که متوجه قضیه شده بودند ، اشک می ریختند...
کد خبر: ۳۹۸۴۳۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۲/۰۶

کتاب "شهید علم (دفتر اول)" با موضوع خاطراتی از شهید مجید شهریاری نگاشته شده است.
کد خبر: ۳۹۸۳۶۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۲/۰۴

خاطره هايى از دوستان و همكاران و همرزم شهيد احمد امين طبرسى / او يكى از فرماندهان و مسؤلان ستاد جنگ هاى نا منظم بود اما ترجيح مى داد ناشناخته باشد تا بتواند آزادانه در سراسر جبهه حضور يابد
کد خبر: ۳۹۸۳۴۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۲/۰۴

محمود و سربند یازهرا و شهادت/ به روايت از همسنگرش در شب عمليات
کد خبر: ۳۹۸۳۴۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۲/۰۴

نوید شاهد - به مناسبت شهادت شهید "حمیدرضا سلطان محمدی" از شهدای استان مرکزی در هشت سال دفاع مقدس است که زندگینامه ایشان را برای مخاطبین خود منتشر نموده ایم.
کد خبر: ۳۹۸۳۳۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۲/۰۴

به مناسبت سالروز تولد شهید
پدرش عيسي، خواربار فروش بود و مادرش كلثوم نام داشت. تا چهارم ابتدايي درس خواند. به عنوان بسيجي در جبهه فعاليت مي‌كرد. نوزدهم دي 1365، در شلمچه بر اثر اصابت تركش به پهلو و سر، شهيد شد.
کد خبر: ۳۹۸۳۳۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۲/۰۴

زندگی نامه و خاطره شهدای هرمزگان
در روستاي گلدار گچ چشمه از توابع شهرستان رودان چشم به جهان گشود. پدرش علي، كشاورز بود و مادرش فاطمه نام داشت. تا اول راهنمايي درس خواند. به عنوان پاسدار وظيفه كميته در جبهه حضور يافت. بيست ‌و يكم شهريور 1366، در شلمچه بر اثر اصابت تركش به سر، بازو و پشت، شهيد شد.
کد خبر: ۳۹۸۳۳۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۲/۰۳

خاطره اى كوتاه با موضوع راه شهداء / به نقل از برادر حبيبى دوست و هم رزم شهيد
کد خبر: ۳۹۸۲۳۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۲/۰۲

به مناسبت سالگرد شهادت «سرلشگر خلبان محمود خضرایی»، فرمانده مرکز آموزش های هوایی نیروی هوایی ارتش خاطرات شنیدنی از سال های حیات آن عقاب تیزپرواز ارتش ايران را مرور می کنیم.
کد خبر: ۳۹۸۲۲۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۲/۰۲

همه با روحیه خیلی قوی و شاد و خندان همه دست به درگاه خدا دراز می کردند و از خدای خودشان طلب شهادت می کردند
کد خبر: ۳۹۸۱۵۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۲/۰۱

خورشيد انوار طلايي خود را به زمين مي پاشيد. صداي گنجشك ها، آرامش خاصي به پارك داده بود. بادبادك ها با لب هاي خندان به دست بچه ها در آسمان به پرواز درمي آمدند. پسرك با لباس هايي مرتب و دسته گل زيبايي در دست روي يكي از نيمكت ها نشسته بود. گل تنها هديه اي بود كه او در اين روز بزرگ مي توانست به پدرش هديه دهد. همين طور كه گل ها را نگاه مي كرد، سلام رهگذري توجه او را به خود جلب کرد...
کد خبر: ۳۹۸۰۰۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۱/۲۸