روایتی خواندنی از فضیله تبریزیان مادر گرامی شهید «حسام ابوالقاسمی شیرازی» در ادامه می خوانید؛
بعد از آن شهید حسام گفت: من فقط می خواستم ببینم آیا شما را راضی هستید که من از شما دور شوم. شهید حسام به جبهه رفت و بعد از حدود دو ماه شهید شد و هنگامی که خبر شهادت او را برای ما آوردند، همرزمانش به خانه ما آمدند و به من می گفتند: که او را در هنگام سجده در نماز مغرب به شهادت رسید و به آرامی به زمین افتاد گویی که فرشته ای او را گرفته و به آرامی به زمین خواباند.
کد خبر: ۴۴۱۲۸۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۸/۰۵
مادر شهید
سیده صفوری موسوی، مادر شهید حسین فلاحانبوهی به فرزند شهیدش پیوست.
کد خبر: ۴۴۰۳۸۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۷/۲۲
روایتی خواندنی ازآسیه هداوند خانی مادر گرامی شهید «مظفر هداوند» در ادامه می خوانید؛
بهش گفتم : «عزیز من، تو ترکش خوردی، زخمی شدی مادر! حالت خوش نیست نمی خواد بری. بمون همینجا به شاگردانت درس بد.» گفت : «مادر! پس شاگردام تتوی جبهه چی؟ اونا از درس عقب می افتن»
کد خبر: ۴۳۹۲۴۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۷/۰۸
مادر شهید مفقودالاثر «احمد رضا مرتضوی» صبح امروز شنبه ۲۴ شهریور ماه ۹۷ دار فانی را وداع گفت و به فرزند شهیدش پیوست.
کد خبر: ۴۳۸۲۴۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۶/۲۴
شهید حمیدرضا خان محمدی؛
حمید تا لحظه ی آخر دیگر اعضای خانواده را نیز از یاد نبرده بود؛ به برادرش که مشغول تعلیم و تربیت نسل آینده بود سفارش کرد که: «برادر جان! تو هم در سنگری! من هم در سنگری دیگر می جنگم؛ اما وظیفه ی تو از وظیفه ی من سنگین تر است. پس خوب برای اسلام کار کن. تو می توانی نسل آینده ایران را طوری تربیت کنی تا جامعه اسلامی فردا را بسازید...»
کد خبر: ۴۳۸۱۳۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۶/۲۴
روایتی خواندنی از مادر گرامی «شهید مجتبی کردقرچه لو» را در سالروز ولادتش می خوانید؛
در زمان جبهه رفتن مجتبی اتفاقات جالبی می افتاده که یکی از آنها از این قرار بوده ، دوستان مجتبی پس از شهادتش تعریف کرده اند که قبل از شهادتش مجتبی هنگامی که همه در چادر می خوابیدند با یک فانوس کوچک و کم نور به سمت پشت چادر بسیجی ها می رفت و پس از دو سه ساعت بازمی گردد .
کد خبر: ۴۳۷۷۷۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۶/۱۹
به بهانه درگشت مادر شهید سید کوچک علی قریشی
شهید بزرگوار سید کوچک علی قریشی فرزند سید عابدین در تاریخ 04/خرداد/1348 در روستای ونک از توابع شهرستان سمیرم به دنیا آمد.سرانجام در تاریخ 25/خرداد/1365 در سن 17 سالگی، در جزیره مجنون بر اثر اصابت ترکش خمپاره به آرزوی خود رسید و به شهادت رسید.
کد خبر: ۴۳۷۴۳۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۶/۱۷
روایتی خواندنی از صغری انصاری مادر گرامی شهید «ابراهیم ابراهیمی» در سالروز شهادتش منتشر شد؛
ابراهیم من همیشه نگران اوضاع داخلی جامعه بود تا حمله ی عراق می گفتم مادر جان اوضاع ما از مردم فلسطین که بدتر نیست و او می گفت : نه مادر ، مردم فلسطین می دانند که فقط با یک دشمن باید بجنگند ولی مادر ما علاوه بر دشمن خارجی باید با عوامل خرابکار داخل کشور هم بجنگیم .
کد خبر: ۴۳۷۱۲۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۶/۱۲
پیکر مطهر مادر شهید محمدجواد معافی با استقبال پرشور مردم قدرشناس کرمان تشییع شد.
کد خبر: ۴۳۷۰۷۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۶/۱۱
روایتی خواندنی از خانم زینب بهرامی مادر شهید «احمدرضا رحیمی»؛
یک ماه قبل از شهادتش ازدواج کرده بود و اولین مکانی که انتخاب کرده بود، برای اولین بار با همسرش بیرون برود، «بهشت زهرا» بود. در کنار مزارش دوست شهیدش ایستاد و بعد از خواندن فاتحه به همسرش گفت: اینجا جایگاه من است.
کد خبر: ۴۳۶۸۹۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۶/۱۰
روایتی خواندنی از سیدرضا حسینی دوست و همرزم شهید اسماعیل مهدانیان در سالروز شهادتش می خوانید؛
پیرزن گفت : مدتهاست که پا درد دارم . امروز قرار بود پسرم بیاید تا به دکتر برویم . اما به خاطر اینکه نیامده است اجبارا به تنهایی می روم . رضا بسیار ناراحت شد . و رو به من کرد و گفت : من امروز نمی توانم به تهران بیایم . من هر چه به او اصرار کردم اگر امروز نرویم کارمان مشکل می آفریند . اما قبول نکرد . رضا از آن پیر زن خواست تا همراهش برود . او نیز پذیرفت و با هم عازم دکتر شدند
کد خبر: ۴۳۶۶۶۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۶/۰۷
زندگی نامه و خاطرانی از رزمنده ستاد جنگهای نامنظم و فداییان اسلام
پاسدار شهید غلامرضا (حمید) مستعدی، یکی از شهدای محلات تهران است که هم قبل از انقلاب اسلامی فعالیتهای زیادی داشته و هم در دوران جنگ تحمیلی رشادتهای فراوان داشته است.
کد خبر: ۴۳۶۴۳۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۶/۰۵
گفتوگو با مادر شهید حسنعلی زارعینژاد
«یاد یاران» همایشی است که اهالی روستای «خور» از توابع شهرستان ساوجبلاغ استان البرز هر ساله برای زنده نگه داشتن یاد و نام ۵۱ شهید، ۱۷۵ جانباز و ۱۰ آزاده خود برگزار میکنند.
کد خبر: ۴۳۶۲۶۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۶/۰۳
مادر شهیدان رضا و قدرت الله اشکستانی به فرزندان شهیدش پیوست
روز شنبه دوم شهریورماه97 حاجیه خانم رباب عبدحمیدی مادر شهیدان والامقام رضا و قدرت الله اشکستانی بر اثر بیماری و کهولت سن به فرزندان شهیدش پیوست .
کد خبر: ۴۳۶۲۶۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۶/۰۳
وصیت نامه شهید جمال الدین بیگی
اميدوارم كه زندگي را آنطور بگذرانيد كه آيندگان شما را تحسين كنند و از شما بخوبي ياد كنند و اميدوارم كه گرفتاريهاي اين جهان را آنطور حل كنيد كه كسي از شما خردهاي نگيرد...
کد خبر: ۴۳۶۱۷۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۶/۰۴
رحلت مادر شهید عباسعلی یوسفیان
سرباز شهید عباسعلی یوسفیان فرزند احمد در تاریخ 26/تیر/1346 در شهرضا در میان خانوادهای متدین به دنیا آمد.سرانجام در تاریخ 22/تیر/1367 در منطقه عین خوش به خیل عاشقان شهید پیوست. هم اکنون مزار پاکش زینت بخش گلستان شهدای شهرضا میباشد. روحش شاد یادش گرامی و راهش پر رهرو باد.
کد خبر: ۴۳۶۰۷۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۵/۲۹
حاجیه خانم ربابه هاشمی مادر شهیدان معززعباس واکبر رجبی در سن 91 سالگی دعوت حق رالبیک گفت وبه فرزندان شهیدش پیوست.
کد خبر: ۴۳۶۰۶۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۵/۲۹
روایتی از همسر گرانقدر شهید «عبدالزهرا سخراوی» را در سالروز شهادتش بخوانید؛
در روزهای آخر جنگ بود که به شهید ماموریت دادند برای مبارزه با منافقین به کردستان برود یک شب قبل ازاینکه برود از من خواست که به دست و پاهایش حنا بگذارم من هم این کار را انجام دادم گفتم : برای چه اینکار را می کنی؟ گفت: شاید خدا نیم نگاهی به من کرد و مرا میهمانی خودش دعوت کرد خیلی ناراحت شدم و گریه کردم به او گفتم : به ماموریت نرو خندید وگفت : غصه نخور من سعادت شهادت ندارم .
کد خبر: ۴۳۶۰۲۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۵/۲۹
روایت خواندنی از خانم سیده جواهر حسینی مادر گرامی شهید «محمدتقی لاسمی» منتشر شد؛
یک شب در خواب شخصی به نزد من آمد و گفت: مادر تو نذر خود را ادا نکردی چرا؟ گفتم: آقا من نذری نداشتم و صبح این خواب را برای اهل خانه بیان کردم.آنها گفتند حتماً نذری داشتی و ادا نکردی تا اینکه پس از چند روز خبر شهادت پسرم را آوردند همان روز فهمیدم که نذرم ادا شده است
کد خبر: ۴۳۵۶۱۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۵/۲۴
روایتی خواندنی از مادر گرامی «شهید علی امرایی» برگرفته از کتاب «بابای آسمانی» را در ادامه می خوانید؛
علی نه زمان جنگ را درک کرده بود و نه امام خمینی (ره) را، ولی از همان بچگی در حال هوای انقلابی و جنگ بود و همیشه از شهدا حرف می زد. در نوجوانی غرق در بسیج و فعالیت های آن بود. به بسیج خیلی وابسته شده بود و با شهدا انس داشت. حال و هوایی عجیبی برای خودش و شهدا درست کرده بود. اتاقش را مثل نمایشگاه کرده و تمام در و دیوار را عکس شهدا زده بود. با عکس ها زندگی می کرد و جانش به آن عکس ها بند بود.
کد خبر: ۴۳۵۱۹۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۵/۲۰