یادها و خاطره ها
مدت زيادي بود که او را نديده بودم. با هم سلام و عليک و خوش و بشي کرديم و از او معذرت خواستم در جواب گفت: اين واقعه سبب شد تا شما را پس از مدت ها ببينم...
کد خبر: ۴۲۸۶۱۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۳/۰۱
شهید علی علومی
دوست داشت بچه ها در مراسم دعا و نماز شرکت کنند. برای این که تشویقشان کند، مسابقه می گذاشت. جایزه ای هم خودش برایشان می خرید و به آنها می داد.
کد خبر: ۴۲۸۴۸۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۲/۳۱
آزاد سازی خرمشهر و نقش رزمندگان استان سمنان
غروب که شد، فرماندهان ارتش هم باورشان شد که خرمشهر آزاد شد؛ البته نه همۀ خرمشهر. خرمشهر بزرگ بود. دستور دادند که به سرعت یک واحد برود و جاده شلمچه به عراق را ببندد تا عراق از آن طرف نیرو نیاورد. نمیتوانست از طرف اروند نیرو بیاورد. غروب به خرمشهر رسیدم. راه را بلد نبودیم. همین طور سوار شدیم. گفتیم الیالله. بسمالله الرحمن الرحیم. امن یجیبمان را خواندیم. وقتی از گمرک رد شدیم، ترسیدیم. نمیدانستیم کجاییم. حواسمان بود که نزدیک عراقیها هستیم.
کد خبر: ۴۲۸۴۷۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۲/۳۱
مصاحبه خودمانی نوید شاهد سمنان با خانواده معظم شهید حسن اخلاقی
بین همه ی برادرهام شهید خیلی آرام و دوست داشتنی بود . خیلی رفتارش خالص بود و به وضع ظاهریش خیلی میرسید . با اینکه اون زمان این چیزها بین مردم باب نبود . برادرم با اینکه بسیجی بود خیلی به آراستگی اش اهمیت می داد .
وقتی هم دردو بیماری داشت ، خیلی کم پیش میومد که تو خونه مطرح کنه . بچه ی مظلومی بود .
کد خبر: ۴۲۸۴۰۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۲/۳۰
شهید عباس علومی
گفت:«داشتیم پرچم نصب می کردیم، چند تا از همسایه ها دور هم نشسته بودن و پشت سر یک نفر غیبت می کردن. هر کاری کردم نشنوم نشد».
کد خبر: ۴۲۸۳۹۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۲/۳۰
شهید ابوالفضل علائیان
مربی مان قبل از بازی از همه ما می خواست تا در بازی از هر گونه تنش و برخورد پرهیز کنیم. از همه بچّه ها صبورتر و آرام تر ابوالفضل بود. اگر توی بازی برخوردی پیش می آمد، او پا در میانی می کرد و طرفین را به گذشت و آرامش دعوت می کرد.
کد خبر: ۴۲۸۳۴۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۲/۲۹
خواهر شهید جواد سلیمی میگوید: سرزده آمد. نشست و چای برایش آوردم. گفت آمدهام خداحافظی. میروم جبهه......
کد خبر: ۴۲۸۳۱۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۲/۲۹
شهید دوست محمد سالاريسيرمندي، بيستم ارديبهشت 1332، در روستاي سيرمند از توابع شهرستان حاجيآباد ديده به جهان گشود. مردی مهربان و با گذشت بوده است به حدی که جان خود را برای نجات جان همکارانش از دست داد او با بلند نمودن کپسول حاوی بمب و انتقال آن با کمک شهید خانعلی ملایی به جایی دورتر از تجمع کارکنان شرکت گاز به شهادت نائل آمدند.
کد خبر: ۴۲۷۹۷۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۲/۲۵
گفتم : آقا رضا ! امکانات خیلی کمه ! بچه ها مدت زیادیه تو خطن ! خسته شدن ! لطف کنین گردان ما رو عوض کنین ! . کمی با من شوخی کرد . از خط پرسید . وضعیت را توضیح دادم . منتظر جواب بودم . او مثل این که حرف مرا نشنیده ، حرف های متفرقه می زد . درخواستم را تکرار کردم . در جواب گفت : نیروهای بسیجی هیچ وقت خسته نمی شن ! روحیه آنها خیلی قوی است ! ماییم که خسته شده ایم و روحیه ماندن نداریم ! بسیجی ها را بد نام نکنید !
کد خبر: ۴۲۷۸۶۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۲/۲۳
شهید محمدباقر عظمت پناه
سعی می کرد در هر ماهی لااقل یک بار قرآن ختم کند و در ماه رمضان یک دور قرآن ختم می کرد.
کد خبر: ۴۲۷۸۱۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۲/۲۳
بهمناسبت سالگرد شهادت فرمانده دلیر توپخانه سپاه پاسداران، سردار شهید «حسن شفیعزاده»، هشتمین مراسم شب خاطره دفاع مقدس استان آذربایجان شرقی در تبریز برگزار شد.
کد خبر: ۴۲۷۷۱۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۲/۲۲
شهید اردیبهشت ماه
شهید محسن اسحاقی فرزند مرتضی در سال 1346 در شهر مقدس قم دیده به جهان گشود و در اردیبهشت ماه سال 1365 در جنوب آبادان براثر اصابت ترکش به پا به فیض عظیم شهادت نائل آمد.
کد خبر: ۴۲۷۵۹۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۲/۱۹
شهید عباس عزیزی شفیعی
به این ترتیب نماز جماعت هم میخواندیم. امام جماعت نداشتیم، اما یکی از بچهها پیش نماز میشد و ما هم به او اقتدا میکردیم. هر شب که میگذشت، به تعداد بچه ها اضافه میشد.
کد خبر: ۴۲۷۵۶۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۲/۱۹
دلنوشته و خاطره ی از زبان خواهر «شهید مهدی بانقلانی»
جشن بدون حضور مهدی برگزار شد غافل از اینکه ایشان در همان شب عروسی برادرش با جسمی چاک چاک و چون سبکبالترین پرندگان از میان ما پرکشیده بود و زمین را زیر بالهایش گرفته بود چرا که او آرزوی پرواز داشت و مشتاق پریدن...
کد خبر: ۴۲۷۵۱۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۲/۱۸
مصاحبه خودمانی نوید شاهد سمنان با خانواده معظم شهید جواد اعظمی
پسرخواهرم که سید و طلبه هست آمد وگفتم ، خاله میخواستم خودم جوادم روبسپارم دست خاک . ولی حالا که تواومدی خودت این کار رو بکن . همون اندازه ای که به دنیا اومده بودبا همون اندازه تحویل خدا دادمش .
کد خبر: ۴۲۷۵۰۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۲/۱۸
در نوجوانی پدرش را از دست دادو سرپرستی او و دیگر برادرانش را مادرشان برعهده گرفت.به علت فقر و مشکلات مادی نتوانست تحصیلات خود را ادامه دهد ، او برای تامین هزینه ها ی خود و خانواده اش مجبور به کار کردن از سنین نوجوانی شد و با پولی که به دست می آورد سعی می نمودتا حداقل نیازهای خانواده اش را برطرف نماید.
کد خبر: ۴۲۷۴۹۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۲/۱۸
شهید داود عزیز الدین
هر جا حق مظلومی رو ضایع کنن، نمی تونم ساکت بمونم
کد خبر: ۴۲۷۴۶۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۲/۱۸
شهید محمد علی عربیان
میان شلوغی جمعیت کنار هم بودیم. زمزمه دعای محّمدعلی را می شنیدیم. چشم از حرم بر نمیداشتم. اولین سفرمان بعد عروسی بود.
کد خبر: ۴۲۷۳۵۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۲/۱۷
مصاحبه خودمانی نوید شاهد سمنان با خانواده معظم شهید جمشید طاهر کرد
همیشه میگم خدایا یه پسرم ودرراه تو دادم ، یکی دیگه دارم به من ببخش . من دو تا پسر داشتم که یکی شهید شد والان یکی دارم . من انقدر خدارو شکر میکردم که خدا می دونه . من هیچ وقت پیش پسر ودخترم وشوهرم گریه نمی کردم . شبها تا صبح از گوشه ی چشم هام اشک میامد . برادرم همیشه میگفت ، شاه پسند از حسین آقا خیلی صبورتر هست . زنداداشم یه روز گوشه خونه خواب بود ، من داشتم عکس پسرم ونگاه میکردم وآرام گریه می کردم که اون ها بیدار نشن . زنداداشم رو به برادرم گفت ، چهل روز گذشته این زن چهل ساعت خواب نکرده . فقط پیش شما حرفی نمیزنه .
کد خبر: ۴۲۷۲۸۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۲/۱۶
قسمت نخست خاطرات شهید «سعیدرضا عربی»
همرزم شهید «سعیدرضا عربی» نقل میکند: «نیمه های شب همه خواب بودند. با صدای العفو او بیدار شدم. این طرف و آن طرف را نگاه کردم. بالای سرمان یک جای کوچکی بود. نوجوان پانزده شانزده ساله ای را دیدم که در سجده گریه می کرد.»
کد خبر: ۴۲۷۲۵۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۲/۱۶