خاطرات شهید - صفحه 24

خاطرات شهید

شهید قرآنی

برادر شهید "عفیفه " در خصوص حسین می گوید: او از لحاظ اخلاقی تفاوت خاصی با اعضاء دیگر خانواده داشت. بسیار شوخ طبع بود و با چهره جذاب و زبان شیرینی که داشت همه را جذب خود می کرد.حافظ قرآن بود و استعداد خوبی در حفظ قرآن داشت . او شهیدی قرآنی بود که الهی زندگی کرد و عاشقانه شهید شد.

باید با همه داشته ها با دشمن بجنگیم

بابا گفت:«آخه پسرم! درسته هیکلت درشته و قدت بلنده، اما سنت چی؟ سنت برای رفتن به جبهه قانونیه؟» رضا گفت:«باباجون! مگه دشمن با کوچیک و بزرگ ما کار داره؟ او با همه ی ما می جنگه و ما هم با همه ی داشته هامون باید باهاش بجنگیم...» نوید شاهد سمنان شما را به خواندن خاطراتی از شهید "رضا سرهنگی" دعوت می کند.

باید به جامعه خدمت کنم

مادر شهید "حبیب الله سیاح " می گوید : چون حبيب نتوانسته بود به جبهه برود هميشه حسرت مي خورد و ناراحت بود که چرا نتوانسته به جبهه برود او می گفت مادر من باید به جامعه خدمت کنم و تا من هستم از هیچ چیزی نترس .

تمرین شهادت یک فرمانده

همرزم شهید عقیل عرش نشین می گوید: چادرش باز بود و گرد و غبار همه جا را گرفته بود، گفتم: چه بی سلیقه ای، گفت: شاید در جایی بمیرم که حتی جنازه ام به دست نیاید، می خواهم از اکنون تمرین شهادت کنم.
قسمت دوم خاطرات شهید «سعیدرضا عربی»

عارف عربی!

هم‌رزم شهید «سعیدرضا عربی» نقل می‌کند: «در سخت‌ترین شرایط جبهه، نماز شب را ترک نمی‌کرد.»
اسطوره ی مقاومت در قاب خاطرات/ 2

فعالیت های علمی شهید اسدالله لاجوردی در زندان

کتاب و مطالعه یکی از مهم ترین چیزهایی بود که اوقات گوشه نشینی لاجوردی را در زندان پر می کرد. تعدادی از این کتاب ها در زندان در اختیار او قرار می گرفت و بعضی دیگر به وسیله ی اعضای خانواده برایش فرستاده می شد.
فرماندهان دفاع مقدس نبوغ نظامی و خلاقیت:

«فرمانده روان شناس»/ امیر سرلشکر شهید سیدموسی نامجوی

او در سال 1317 شمسی در بندر انزلی متولد شد و پس از گذراندن دوران تحصیلی ابتدایی و اول دبیرستان، در سال 1334 وارد دبیرستان نظام شد.
قسمت دوم خاطرات شهید «سید محمد افتخاری»

یقین به پیروزی امام خمینی

پسرعموی شهید «سید محمد افتخاری» نقل می‌کند: « گفت: آیت‌الله خمینی رو می‌شناسی؟ گفتم: یه چیزایی در موردش شنیدم. کاغذ لوله شده را باز کرد، عکسش را نشانم داد و از مبارزاتش با شاه برایم تعریف کرد. گفت: مرد بزرگیه! مطمئنم به این طریق که پیش می‌ره، توی مبارزاتش پیروز می‌شه.»
اسطوره ی مقاومت در قاب خاطرات/ 1

اعدام انقلابی حسنعلی منصور و دستگیری لاجوردی

به دنبال اقدامات خشونت آمیز رژیم، مؤتلفه تصمیم به اقدامات مسلحانه گرفت و شیوه ی خود را «مبارزه ی مثبت» نام نهاد. بنابراین شاخه ی نظامی در تشکیلات هیأت مؤتلفه شکل گرفت. شهید عراقی و شهید حاج صادق امانی بانیان شاخه ی نظامی بودند.

شهید خواهم شد

پدر شهید «علی عابدین آبادی» می‌گوید: پسرم گفت: اگر فقط یک روز از خدمتم باقی مانده باشد شهید خواهم شد.
خاطرات واحد تخریب لشکر ثارالله؛

دوست داشت اولين شهيد اين عمليات باشد

حمیدرضا قصد نصب شبرنگ به قايق هاي غرق شده در نهر بلامه را داشت كه با گلوله‌ي خمپاره‌ي دشمن به شهادت رسيد.» او دوست داشت اولين شهيد اين عمليات باشد.
خاطراتی پیرامون شهید «ابراهیم هندوزاده»؛

من خمس فرزندانت هستم!

فرزندم (مصطفي هندوزاده) شوخي کنان گفت: « مادر! صاحب 5 فرزند شده اي، بايد يکي از آنها را خمس بدهيد، من خمس فرزندانت هستم.» اما من مصطفي و ابراهيم را خمس دادم.

پرواز تا خدا

برادر شهید «سید‌ تقی غلامرضازاده» می گوید: شهید به نماز اول وقت اهمیت زیادی می داد و عاشق نماز شب بود. او پرواز تا خدا را عاشقانه آموخت. نوید شاهد اصفهان به مناسبت سالگرد شهادت به معرفی این شهید والا مقام پرداخته است که توجه شما را به خواندن این مطلب جلب می کنیم.

شهیدان زنده اند

محمدرضا، برادر شهید"محمداسماعیل سهرابی"، او را در خواب می بیند. شهید او را از یک اتفاق باخبر می کند... نوید شاهد سمنان شما را به خواندن خاطراتی از این شهید عزیز دعوت می کند.
پیرامون شهید «نصرالله شیخ بهایی»؛

او با بقیه متفاوت بود

برادرم نصرالله مورد توجه همه بود. ناظم و مدیر مدرسه میگفتند: «او با بقیه متفاوت است » برای این که او به سادگی حرف کسی را قبول نمی کرد و تسلیم ناحق نمی شد.
قسمت نخست خاطرات شهید «سید ابراهیم سیادت»

سید برای ما مثل پدر بود

هم‌رزم شهید «سید ابراهیم سیادت» نقل می‌کند: «یکی از بچه‌ها که در بین دسته ما رفت و آمد می‌کرد، خبر شهادت سید را که نفر آخر دسته ما بود به من داد. صبح شد و مأموریت ما پایان گرفت. همه دور جنازه او حلقه زدند و گریه کردند. یکی می‌بوسید. یکی مرثیه می‌خواند... سید برای ما مثل پدر بود.»
خاطراتی پیرامون شهید «علی بهزادی»؛

اصرار بر انجام برنامه های مذهبی

شهید بهزادی اصرارش بر انجام برنامه های مذهبی آنقدر روی اطرافیاناش تأثیر گذاشته بود که وقتی یکی از افسرهای پادگان برای زیارت رفت به مشهد، از بین آن همه سرباز فقط برای علی یک سجاده به عنوان سوغاتی آورد.

قناعتش قابل تحسین بود

شهید «ابراهیم خواجه منصوری» در دوران دفاع مقدس در فاو عراق بر اثر اصابت ترکش جام شهادت را نوشید. نزدیکان از قناعت و صبرش بسیار می‌گویند. زندگی نامه این شهید گرانقدر را در نوید شاهد اصفهان دنبال کنید.

روایت سردار شهید همدانی از نماز یک بسیجی پیش از شهادت

در کتاب «مهتاب خیّن» صفحه ۸۲۵ تا ۸۳۰ خاطره‌ای از سردار سرلشکر شهید حاج حسین همدانی درباره آخرین اقامه نماز متفاوت یک بسیجی شهید روایت شده است که مرور آن نکته‌ای آموزنده خواهد داشت.
خاطراتی پیرامون شهید «محمدحسین نامدارمحمدی»؛

ماشین بیت المال

محمد حسین گفت: «مادر! این ماشین متعلق به بیت المال هست و نباید استفاده ی شخصی بشه. اگر حالتون خوب نیست، صبر کنید، میرم ماشین دوستم رو میگیرم و میبرمتون دکتر.»
طراحی و تولید: ایران سامانه