شب عملیات!

به گزارش نوید شاهد شهرستان های استان تهران، برف بلندی های مریوان را سفید پوش کرده بود. با سردی از کوههای اطراف به سمت پایین دره می وزید. جایی که درست مقر گردان قدس ارتش جمهوری اسلامی ایران در آنجا بود. دره از چهارسو در محاصره کوه بود. گشت نگهبانی ارتش هر شب در مسیرها رفت و آمد و نظارت می کردند.

آن شب همه به صورت آماده باش آماده بودند. محمدرضا به همراه دو تن از همرزمانش مسیر اصلی را زیر نظر داشت، که ناگهان! چند خمپاره دشمن در آن سو منفجر شد  چند دقیقه بعد وقتی صف منظم ارتش شکل بهتری پیدا کرد؛ خمپاره های منافقین هم شدت گرفت.

محمدرضا با بی سیم منطقه حمله دشمن را اطلاع داد و خمپاره زنان، شروع به شلیک کردند. توپ ها پشت سر هم پرتاب می شدند چیزی طول نکشید که دیگر صدای خمپاره ای شنیده نمی شد. محمدرضا، از دره بالا رفت و خودش را به جایی رساند که بتواند حرکت های دشمن را زیر نظر بگیرد. بی سیم چی به دنبال محمدرضا دوید و با فشار و سختی زیاد از کوه بالا رفت. مکان مخفی منافقین را گزارش داد. از بالای کوه به پایین که نگاه کرد، دید گردان قدس کوه را دور می زنند تا به منافقین حمله کنند. چند دقیقه بعد درگیری شدت گرفت.

محمدرضا دید که منافقین یک به یک از شکاف کوه بیرون می آیند و دور می شوند. اما یکی از منافقین که در شکاف کوه خود را مخفی کرده بود با دوربین محمدرضا را می بیند و به سوی او تیری شلیک می کند. تیر به چشم محمد رضا می خورد و محمدرضا بر روی سنگ می افتد.

شهید محمد رضا پازوکی در روز یکم مهرماه سال 1339 بدنیا آمد. او پس از گرفتن دیپلم در کمیته انقلاب اسلامی مشغول به فعالیت می شود و با اعزام به سربازی به مریوان منتقل می گردد و در روز سوم مهرماه سال 1363 در منطقه مریوان به شهادت می رسد.

منبع: مرکز اسناد اداره کل بنیاد شهید شهرستان های استان تهران