فرزندانم بدانید پدرتان در راه سربلندی «اسلام» شهید شد
بسم رب الشهدا والصدیقین
رضیت الله ربا و بلسلام دینا و به محمد صل الله علیه و آله نبیا و به علی اماما و بالحسن و الحسین و علی و محمد و جعفر و موسی و علی و محمد و علی والحسن والخلف الصالح علیهم السلام ائمه رساده و قاده به هم و من اعدائهم اتیر.
بار خدایا برای رضای تو و خشنودی تو قدم به این راه مقدس نهادم برای نجات خود و دیگر برادران و خواهرانی که در بند رژیم بعث اسیر هستند منظور اهل عراق که ندای کمک سر میدهند که آیا کسی هست که ما را یاری کند به جبهه آمدم به جبهه آمدم تا به خدای خود ثابت کنم که دوستت دارم و حاضرم که در راهت قطعهقطعه شوم تا حرفم ثابت شود.
بار پروردگارا من از خود هیچ ندارم هر چه که دارم از تو دارم هستی من از توست آمدم که این امتحان را هم پیش خدای خود بدهم و بگویم هر چه مولایم امر کند امر امر اوست بدن و سر و جان مال اوست پس چه بهتر که در راه خودش و برای خودش صرف شود این بدن من امانتی بود از طرف خدا و حال میخواهم که امانتی را که داده به او پس بدهم و بگویم که مولای من اگر این چند روز دنیا که این امانت پیش من بود من نتوانستم خوب محافظت کنم.
مرا ببخش، مرا بخش از اینکه نافرمانی کردم من بنده ضعیف و ذلیل و حقیر و مسکین و شرمنده توام اگر در دنیا غافل بودم از تو غفلت کردم به یاد تو نبودم مرا ببخش که بخشش تو بزرگ است آمدم به جبهه تا به ندای امام عزیزم لبیک بگویم که بگویم امام جانم فدای یک لحظه تو باد ای امام ای مولای من ای سرور من ای شیوای من تو بودی که مرا از ظلمت به نور آوردی تو بودی که مرا هدایت کردی.
ای رادمرد تاریخ ای مرد خدا مرد عمل ای امام تو بر گردن ما حق داری مرا بخش اگر اطاعت نکردم و نافرمانی کردم مرا به بزرگواری خودت ببخش ای امام تو بودی که به اسلام جان دیگری دادی به نماز و روزه ما و تمام عبادتها جان و روح دیگر دادی روح حقیقی و واقعی را آوردی.
و به حق که از برای نماز قیام کردی و به حق از برای
امر به معروف و نهی از منکر قیام کردی خدا را شاهد میگیرم که تو نایب به حق امام
زمانی و شکی در این راه ندارد بسوزد زبانی و لال شود دهانی که چشم دیدن تو را
ندارد آنها قلبهایشان محجوب است تنها روحشان است .
خدمت خانواده عزیزم پدر و مادر و همسرم و فرزندانم و برادرانم و خواهرم عرض میکنم که مرا ببخشند اگر نافرمانی از آنها کردم اگر بیاحترامی کردم شما به گردن من حق دارید مرا ببخشید .
از خانواده عزیزم میخواهم اگر خواستند که بر مزار من گریه کنند برای اهلبیت امامان حسین (ع) گریه کنید بر علیاصغر بر علیاکبر قاسم بر ابوالفضل بر زینب رقیه خانم و سکینه خانم بگریند. اگر شما بعد از شهادت من مردم شما را احترام میکنند مردم دور شما جمع میشوند به شما تبریک و تسلیت میگویند مردم شما را دلداری میدهند مردم بچه شما را میگیرند در بغل میبوسند.
ولی دلها بسوزد برای خانم زینب که چه کرد بعد از شهادت امام حسین (ع) خانههای آنها را آتش زدند بچههایش را کتک زدند زینب را سیلی زدند آنها را آواره کردند در به در کردند مردم به آنها بیاحترامی کردند دلها بسوزد بر کربلای حسین (ع).
همسرم؛ بچههایم را خوب تربیت کن تربیت
حسینی و زینبی به آنها بیاموز آنها را با قرآن خدا اسلام نماز آشنا کن وقتی بزرگ
شدند و گفتند که پدر ما کو بگو به آنها که پدرتان از برای قرآن دین اسلام و خدا
شهید شد راه او را شما ادامه بدهید در خاتمه دعا به جان امام عزیزم فراموش نوشد .
خدایا تا انقلاب مهدی حتی کنار مهدی خمینی را نگهدار والسلام / من الله التوفیق / شهید مرتضی چگینی/ یکم آذر 1364
منبع: مرکز اسناد اداره کل بنیاد شهید شهرستان های استان تهران