وصیت نامه ای در نخستین لحظات پیش از عملیات به قلم شهید رحیم یزدانی
وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا ۚ بَلْ أَحْيَاءٌ عِندَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ
اوٌل درود سلام من از جبهه غرب به امام و امت شهید پرور و پدر و مادر عزیزم می رسانم و بعد از درود و سلام سلامتی شما پدر و مادر عزیزم از خداوند باری تعالی خواستارم و امیدوارم که در مورد شهید شدن من هیچگونه ناراحتی نداشته باشید که اگر خدا خواسته باشد شهید شوم از شما پدر و مادر عزیزم بالخصص مادر عزیزم که مبادا گریه زیادی برای من کنی که اگر گریه کنی اجری که داری از بین می رود.
و ای مادر از شما می خواهم که نگو ای که اینها دوره ندیده اند ما خیلی دوره ام دیده ایم و خدا را شکر می کنم که این افتخار را به من گنهکار داده است. و بعد از شما می خواهم که بعد از من رحمان برادرم به پا خیزد و راه من که راه خدا است ادامه دهد. و دیگر آنکه تمام بچه ها را به خدا می سپارم و از شما می خواهم که مرا حلال کنید. دعا به جان امام یادتان نرود. و در ضمن لاپهایی که در اون تاقچه که درست کرده ام شبهای جمعه نیم ساعت روشن کنید. اگر خراب نوشتم و یا ناقص نوشتم. ازاین بود که ناگهان به ما گفتند که حاضر شوید
والسلام/ شهید رحیم یزدانی