آرزویش شهادت بود و اسوه اش امام علی (ع)
چهارشنبه, ۱۰ مرداد ۱۳۹۷ ساعت ۱۵:۰۰
شهید علی اکبر اميري قريه علي پانزدهم ارديبهشت 1338، در شهرستان يزد به دنيا آمد. پدرش حسين، كارگر كارخانه بود و مادرش سلطان نام داشت. تا پايان دوره كارداني در رشته الكترونيك درس خواند. كارمند صدا و سيما بود. سال 1361 ازدواج كرد. از سوي بسيج در جبهه حضور يافت. دوازدهم آبان 1361، با سمت آرپيجيزن در موسيان هنگام درگيري با نيروهاي عراقي بر اثر اصابت تركش به صورت، شهيد شد. پيكر وي را در گلزار شهداي خلدبرين زادگاهش به خاك سپردند.
نویدشاهدیزد:

قبل از هرچيز خدا راشكر مىنمايم كه امام خمينى اين نعمت عظمى را به ما عطا فرمود . در سايه رهبريهاى
خردمندانه و پدرانه اين پير مجاهد به انقلاب اسلامى دست يافتيم و به بركت
انقلاب اسلامى زمينهآگاهىو رشد و تكاملهمگان فراهم گرديد و سپاس و ستايش
خداى را كه به من توفيق به جبهه رفتن را عطافرمود، اما اى خداى رب جهان و
جهانيان و اى يگانه معبود عالميان حال كه توفيقبهجبهه رفتن را به اين
حقير سيهروى گنهكار عطافرمودهاى بار ديگر برمن منت گذار و شهادت را نيز
نصيبم كن، چونتو خود خوب مىدانى كه من از سنگينى بارگنه هميشه از
مردندربستربيمارى وحشت داشتهام گذشته از آن من چگونه مىتوانم در
رختخواب ذلت بميرم درحاليكه على (ع) ابرمرد تاريخ اسلام و بشريت اين
اسوه تقوا و معنويت در محراب نماز و عبادت بدست كوردلى از كوردلان عصر
جاهليت با ضربت شمشير زهرآلود به شهادترسيد.
خدايا من چگونه مرگ
در بستر را پذيرا باشم درحاليكه حسين(ع) زاده زهرا (س) و فرزند رسول
اكرم(ص) در ميدان نبرد با كفار با لب عطشان در حاليكه فرياد ميزد انى لا
ارى الموت الا السعادة و الحياة مع الظالمين الا برما . همانا مرگ را جز
سعادت و زندگى را با ظالمين را جز خوارى و خذلان نمىبينم با آغوش بازبه
استقبال شهادت رفتو درس آزادگى و آزادزيستن و آزادمردنرا بهجهانيان
آموخت .
راستى خدايا مگر من ميتوانم ننگ در گوشه بيمارستان و دربستر بيمارى مردن را پذيرا شوم در
حاليكه هر روز پيكر پاك جوانان اسلام كه در اثر آتش گلولههاى توپ و خمپارههاى دژخيمان صدامى قطعه قطعه شدهاند و برروى دست امت حزبالله تا خلدبرينها تشييع ميشود نه نه، هرگز و تواى خداى من و خداى شهيدان، ديگر بس است ديگر نميخواهم بدنبال تابوت شهيدى دويدهوفريادبرآرمشهيدان زندهاند الله اكبر اى خداى توانا و اى بهتر از همه دانا پس شهيدم كن هر چند كه لايق نام شهيدداشتن نيستم.
راستى خدايا مگر من ميتوانم ننگ در گوشه بيمارستان و دربستر بيمارى مردن را پذيرا شوم در
حاليكه هر روز پيكر پاك جوانان اسلام كه در اثر آتش گلولههاى توپ و خمپارههاى دژخيمان صدامى قطعه قطعه شدهاند و برروى دست امت حزبالله تا خلدبرينها تشييع ميشود نه نه، هرگز و تواى خداى من و خداى شهيدان، ديگر بس است ديگر نميخواهم بدنبال تابوت شهيدى دويدهوفريادبرآرمشهيدان زندهاند الله اكبر اى خداى توانا و اى بهتر از همه دانا پس شهيدم كن هر چند كه لايق نام شهيدداشتن نيستم.
اى قادرمتعال اى غفار، برمن
ببخشومگذارمرگمهمچنان زندگيم ننگين باشد و مرا به فيض شهادت برسان تا اگر
زندگى كردنم براى تو نبودهلااقل مردنم براى توباشد و اگر انشاءالله به
لطف و كرم خدا شهادت نصيبم شد و به آرزوى ديرينمرسيدم.
پدر، مادر، خواهران و برادرانم :
خوشحال
باشيد كه عضو كوچكى وناقابلازخانوادهتانجان بىارزشش را قربانى امام
خمينى اين بزرگ مرد جهان اسلام و احيا كننده مردگان عصر جاهليت جديد و
متمدن نموده است و درمسير الله با نثار خون خويش به فلاح و رستگارى ابدى
دست يافته و بدانيد كه گريه كردن صرفا بدين خاطر كه جسم من ديگر در بين
شما نيست كارى پوچ و بيهوده است چرا كه درواقع زندهواقعى طبق آيات شريفه
قرآن شهدا هستند و اگر ميخواهيد گريه كنيد برماندن خود اشكبريزيد نه رفتن
من و فراموش نكنيد كه حتىآبزلال و پاك نيزكه خود از مطهرات است دراثر
ماندنو نرفتن مىگندد و توصيهام به شما اين است كه بخاطر شهادت من ابدا
ذرهاى و ناراحتى بخودراهندهيد كه زنده واقعى منم و گريه كردن شما جز شاد
نمودن دشمن چيز ديگرى به ارمغان نمىآورد و چه بهتر كه به جاى گريه كردن كه
نشانه عجز و ناتوانى است محكمتر از پيش دندانهايتان را بهم بفشاريد
و استوارتر از قبل در خط امام گامبرداريد اميدوارم كه موفق باشيد
و استوارتر از قبل در خط امام گامبرداريد اميدوارم كه موفق باشيد
و تواى همسرم :
من
ديگر نزد تو برنميگردم زيرا عروسى زيباتر و گيراتر و سرخرويتر و سيهموتر
از تو دارم، آرى عروس من همان عروس شهادت است و درفجرخونين و در سنگر
خونين سخت در آغوشش خزيدهام و هرگز آغوش دوست داشتنىاش را ترك
نخواهمگفتاما حال كه از كنارت رفتهام از تو مىخواهم كه سنگرت هرگز خالى
نگذارى و مىدانى كه هر تيرىكهازگوشه حجابسياهخواهرى برسردشمن
فرودمىآيدهزاران هزاربار كشندهترازگلولههاى كلاشينگف رزمندگان است پس
همواره در سنگر حجاب چون گذشته با ديگر خواهران خود به مبارزها دامه ده.
اى امت قهرمان و شهيد پرور:
من خود را كوچكتر از آن مىدانم كه پيامى براى شماداشتهباشم اما يادآورى
اين نكته ضرورى است كه تمامى شهدا در وصيتنامههاى خويش از شما درخواست
نمودهاندكه امام را تنها مگذاريد و پشتيبان ولايت فقيه باشيد

نظر شما