به مناسبت بزرگداشت کنگره ملی شهدای غریب خوزستان منتشر میشود؛
« قدم به قدم اردوگاه را تابش دادند، هیچکس او را نمی شناخت… لاغر و بیحال، گوشه سلول می نشست و دست هایش را بین دو پایش قرار می داد. لباس هایش را گشتم تا نشانی از این پرستوی زخمی بیابم اما نبود... فقط زیر یخه اش فقط خیلی کمرنگ نوشته بود علی... رفیق دونگش من بودم.» روایت غپرستوی زخمی در اسارت زندانهای بعثی را در نوید شاهد خوزستان بخوانید.