نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - هاشمی
شهيد چمران روزي را مهمان آيت الله شاهرودي شده بودند و آشنایي شهيد ملک از همين جا آغاز و توسط ایشان معرفی مي شود، پس از اين ماجرا عازم جبهه شده و به گروه شهيد چمران ملحق شد...
کد خبر: ۴۴۵۲۹۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۰/۰۴

نوید شاهد به مناسب ارتحال آیت الله هاشمی شاهرودی؛ مروری بر یک گفتگوی تاریخی و به یادماندنی شاهد یاران با مرحوم آيت الله سيد محمود هاشمي شاهرودي دارد که در آن ناگفته هائي از حيات فرهنگي و سياسي شهيد صدر روایت شده است.
کد خبر: ۴۴۵۲۹۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۰/۰۴

حضرت آیت الله العظمی حاج سید محمود هاشمی شاهرودی ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام پس از طی یک دوره بیماری شامگاه دوشنبه سوم دی مه به لقاءالله پیوست.
کد خبر: ۴۴۵۲۹۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۰/۰۴

تصویری از مرحوم آیت‌الله هاشمی شاهرودی در کنار شهید مصطفی چمران .
کد خبر: ۴۴۵۲۸۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۰/۰۴

سردار شهید حمید هاشمی به روایت خانواده و دوستان بر گرفته از کتاب "نوجوان پنجاه ساله"
نهایت سادگی را در پوشاک حمید میشد دید، گفتار و رفتار ساده ای داشت. عبادت ساده ای داشت، ادا در نمی آورد، منتظر این نبود که بگویند پوشش حمید خوب است یا نه و حمید چقدر آدم خوب و زاهدی است. اصلا برای حمید این قضایا مهم نبود که دیگران چه اظهار نظری نسبت به او دارند.
کد خبر: ۴۴۵۱۳۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۰/۱۹

سردار شهید حمید هاشمی به روایت خانواده و دوستان بر گرفته از کتاب "نوجوان پنجاه ساله"
محوریت حمید باعث شده بود که دوست صمیمی همه باشد و با اکثر بچه ها تفاوت داشته باشد. تفاوتش را وقتی فهمیدم که با مدیریت او یک هفته به کوه رفتیم. یکی از شب ها که اتفاقی از خواب بیدار شدم حمید را در حال مناجات و راز و نیاز با خدا دیدم. او غرق در نماز شب بود. او به راستی با همه فرق داشت.
کد خبر: ۴۴۵۱۳۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۰/۱۷

سردار شهید حمید هاشمی به روایت خانواده و دوستان بر گرفته از کتاب "نوجوان پنجاه ساله"
حمید واقعا هر کاری را به جای خودش انجام می داد. اهل شوخی و تفریح بود. اما هر چیزی به جای خود. ظهرها دبیرستان تعطیل می شد و ما بعد از ظهرها می رفتیم ساختمان انجمن اسلامی. کارهای مختلفی داشتیم و بعضی وقت ها کار به شوخی و... می رسید.
کد خبر: ۴۴۵۱۳۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۰/۱۵

سردار شهید حمید هاشمی به روایت خانواده و دوستان بر گرفته از کتاب "نوجوان پنجاه ساله"
بعد از آن روز، نگاه من به حمید عوض شد. چند بار دیگر با حمید رفتیم در خانه ی فقرا. گاهی با او شوخی می کردم. می گفتم شما با کدام نهاد همکاری داری؟ یعنی آنقدر نفوذ داری که به شما پول می دهند و شما هم به کار مردم رسیدگی می کنی؟
کد خبر: ۴۴۵۱۳۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۰/۱۲

سردار شهید حمید هاشمی به روایت خانواده و دوستان بر گرفته از کتاب "نوجوان پنجاه ساله"
خانواده و دوستان، همه حمید هاشمی را می شناختند و به او مثل دو چشم خود اطمینان داشتند. به همین دلیل از کمک مالی دریغ نمی کردند. حمید به فقرا فقط کمک مالی نمی کرد، بلکه در زمینه ی فرهنگی هم برایشان وقت می گذاشت.
کد خبر: ۴۴۵۱۳۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۰/۱۰

سردار شهید حمید هاشمی به روایت خانواده و دوستان بر گرفته از کتاب "نوجوان پنجاه ساله"
حمید با گروهش از طرفی و شهید کیانیان هم با دوستانش از طرفی، حمید و شهید کیانیان همیشه دائم الوضو بودند. اصلا دروغ نمی گفتند و بسیار مراقب بودند حق کسی ضایع نشود. در ایام تبلیغات حمید به بچه ها آموزش میداد کجاها و چگونه عکس و پوستر بچسبانند.
کد خبر: ۴۴۵۱۳۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۰/۰۸

در زمینه ی مسائل اجتماعی و مسائل نسل جوان، اندیشه ی والا و نظر شایسته ای داشت، به عنوان نمونه نقل می کنند که او هیچ انسانی را منحرف نمی دانست و می گفت: هر چه نقص است از ماست و این ماییم که باید افراد را جذب کنیم و طبق این فکر عمل می کرد و موفقیت هایی نیز به دست آورده بود.
کد خبر: ۴۴۵۱۲۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۰/۰۵

سردار شهید حمید هاشمی به روایت خانواده و دوستان بر گرفته از کتاب "نوجوان پنجاه ساله"
ما در بسیج، در جاهای حساس، مانند دبیرستان و خیابانهای اصلی، با بچه ها ایست و بازرسی داشتیم. حمید سردسته ی گروه بود. گاهی وقتها رزم شب داشتیم و در اطراف دبیرستان پاس و گشت می گذاشتیم و این برای مراقبت از دبیرستان بود. حمید در آنجا با دوستان گرم می گرفت و با آنها شوخی می کرد تا خسته نشوند. ما در انجمن و بسیج تقسیم کار کرده بودیم. بعضی ها که سابقه ی نظامی داشتند، عملیات نظامی را به عهده گرفته بودند و بقیه پشتیبانی و آماده سازی و تدارکات و ... را به عهده می گرفتند.
کد خبر: ۴۴۵۰۳۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۰/۰۲

سردار شهید حمید هاشمی به روایت خانواده و دوستان بر گرفته از کتاب "نوجوان پنجاه ساله"
شب که میشد از طرف بسیج، شام ساده ای می خوردیم و ساعت ده شروع می کردیم به خواندن دعای کمیل. خود حمید مراسم دعای کمیل را اجرا می کرد و می خواند. بچه های انجمن و بسیج و... از بیرون شرکت می کردند. حمید مسئولیت برگزاریش را به عهده داشت و خودش شروع کرد به خواندن. چنان شور و حالی داشت که همه را منقلب کرد.
کد خبر: ۴۴۵۰۳۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۰/۰۳

سردار شهید حمید هاشمی به روایت خانواده و دوستان بر گرفته از کتاب "نوجوان پنجاه ساله"
حمید بسیار خندان و شوخ طبع بود. بسیار فعال و تودل برو. بچه ها رهبری کاریزماتیک و قلبی حمید را پذیرفته بودند. هیچ وقت ندیدم که حمید مستقیما کسی را امر و نهی کند. آن قدر با بچه ها رفيق بود که همه را با رفاقتش مجبور به کار مورد نظرش می کرد.
کد خبر: ۴۴۴۵۵۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۰/۰۱

سردار شهید حمید هاشمی به روایت خانواده و دوستان بر گرفته از کتاب "نوجوان پنجاه ساله"
حمید هاشمی قدرت تخیل و تفکر بسیار بالایی داشت. خوب فکر می کرد و خوب تصمیم می گرفت و برای مشکلات راه حل پیدا می کرد. او در موقع اجرا نیز خوب عمل می کرد. سخنان دیگران و حتی حرف های دوستان در او اثر نمی کرد که تصمیم خودش را عوض کند. نمی دانم این پسر بچه ی نوجوان، این نحوه مدیریت را از کجا آموخته بود.
کد خبر: ۴۴۴۵۵۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۹/۲۹

سردار شهید حمید هاشمی به روایت خانواده و دوستان بر گرفته از کتاب "نوجوان پنجاه ساله"
خلاصه برای بچه ها کلاس تقویتی گذاشتند. همیشه می گفت: ما هدفمان از تشکیل انجمن اسلامی این نیست که بنشینیم و نگاه کنیم. این است که بیاییم بچه های دبیرستان را که درسشان ضعیف است جمع کرده و باعث پیشرفت درسیشان شویم.
کد خبر: ۴۴۴۵۵۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۹/۲۸

سردار شهید حمید هاشمی به روایت خانواده و دوستان بر گرفته از کتاب نوجوان پنجاه ساله
از لحاظ روحیات، دانش آموزی بسیار پرتلاش و در عین حال کم توقع بود. هیچ انتظاری از کسی نداشت. بعضی وقت ها به شوخی می گفتم: حمید جان، زحمت بکش و رخت خوابت را بیاور همین جا و تو مدرسه بخواب! همیشه با لبخند می گفت: ای بابا، ان شاء الله که این کارها فقط برای رضای خداست. عملا در زندگی اش دیدم که برای رضای خدا کار می کند.
کد خبر: ۴۴۴۵۵۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۹/۲۷

سردار شهید حمید هاشمی به روایت خانواده و دوستان بر گرفته از کتاب نوجوان پنجاه ساله
ایام قبل از انقلاب یک روز سر کلاس نشسته بودیم و خانم معلم مشغول درس دادن شد، ناگهان پنجره های کلاس سنگ باران شد! اولین سنگی که خورد به شیشه کار حمید بود. از حیاط پشت مدرسه سنگ انداختند و شیشه های مدرسه را خرد کرد و فرار کردند. این در حالی بود که هنوز تعداد مردم انقلابی و معترض زیاد نبود و این کار جسارت زیادی می خواست...
کد خبر: ۴۴۴۵۵۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۹/۲۶

سردار شهید حمید هاشمی به روایت خانواده و دوستان بر گرفته از کتاب نوجوان پنجاه ساله
حمید از لحاظ خودسازی به درجه بالایی رسیده بود. اهل نماز شب بود. یک شب متوجه شدم مشغول خواندن نماز شب است. به شدت اشک می ریخت و به فکر فرو رفته بود. وقتی مرا دید گفت: مادر جان من راضی نیستم تا زمانی که زنده ام به کسی بگویی چه دیده ای.
کد خبر: ۴۴۴۵۵۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۹/۲۵

حمید، که از استعداد سرشار خدادادی برخوردار بود، دوران تحصیل ابتدایی را بدون وقفه با موفقیت پشت سر گذاشت و وارد تحصیلات دوره راهنمایی شد، این دوران مصادف شد با بهار انقلاب اسلامی، در این دوران حمید همچون نو گلی تازه شکفته بود که با شکفتن شکوفه ی انقلاب اسلامی همراه شد و با اینکه سن کمی داشت، در همه ی راهپیمایی ها و فعالیت های دوران انقلاب اسلامی حضوری جدی داشت. آن طور که خودش می نویسد در مدرسه با نوشتن مقاله های انقلابی و اسلامی و در محله نیز با شرکت در مسجد و کتابخانه نقش خود را ایفا می کرده است.
کد خبر: ۴۴۴۵۵۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۱/۲۸