نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - والدین شهدا
نوید شاهد سمنان به مناسبت اجلاسیه شهدای والامقام شهرستان شاهرود، کلیپ والدین شهدا را برای علاقه‌مندان منتشر می‌کند.
کد خبر: ۵۷۸۲۱۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۷/۲۶

مادر بزرگوار شهید ««محمدباقر بابائی» از عشق و شور فرزندش برای رفتن به جبهه و برآورده شدن حاجتش با شهادت فرزندش را روایت می‌کند که شما را به تماشای قسمتی از این فیلم مصاحبه دعوت می‌کنیم.
کد خبر: ۵۷۸۱۸۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۷/۲۵

خاطرات شفاهی والدین شهدا
پدر شهید «جمعه احمدی» می‌گوید: روزی که شهید پرواز داشت می‌خواستم تا فرودگاه بندرعباس او را همراهی کنم ولی وقتی به بندرلنگه رسیدیم به من گفت؛ بابا تو همراهمان نیا، خودمان با ماشین می‌رویم. حدود ساعت چهار بعدازظهر بود که خبر رسید هواپیما را با موشک زدند و بقایای آن به داخل دریا افتاده است. من از شهادت پسرم راضی هستم.
کد خبر: ۵۷۸۱۱۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۷/۲۵

گزارش تصویری/
دوره آموزشی ایثارگران و همیاران سلامت والدین معزز شهدا، با حضور اساتید شبکه بهداشت و درمان شهرستان بندرلنگه در سالن همایش‌ ابن سینا برگزار گردید.
کد خبر: ۵۷۸۰۵۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۷/۲۴

خاطرات شفاهی والدین شهدا
مادر شهید «حسین جاودان» می‌گوید: شهیدم خیلی مظلوم بود. اخلاق خوبی داشت و همیشه در حال خواندن نماز و دعا بود. تا زمانی که به شهادت نرسیده بود خیلی به من می‌رسید و حواسش به همه چیز بود. روز جمعه در شهر پاکوه بودم که به من اطلاع دادند فرزندم شهید شده است.
کد خبر: ۵۷۷۹۶۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۷/۲۳

خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
مادر بزرگوار شهید «مهدی علیپوربشری» طی مصاحبه‌ای، در تشییع و خاکسپاری پیکر مطهر این شهید بزرگوار از خوابی پرده بر می‌دارد که فرزند شهیدش، میهمان حضرت معصومه(س) شد، از شما دعوت می‌کنیم نظاره‌گر قسمتی از فیلم این مصاحبه باشید.
کد خبر: ۵۷۷۹۲۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۷/۲۲

خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
مادر بزرگوار شهید مفقودالاثر «اکبر برمایون» طی مصاحبه‌ای، نحوه مفقودالاثر شدن فرزند شهیدش را روایت می‌کند که شما را به تماشای قسمتی از این فیلم مصاحبه دعوت می‌کنیم.
کد خبر: ۵۷۷۹۰۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۷/۲۱

خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
پدر شهید طلبه «جعفر احمدی‌مقدم»، از رعایت ادب فرزندش نسبت به خودش و همچنین ادای نذر هر ساله در عاشورای حسینی روایت می‌کند که از شما دعوت می‌کنیم نظاره‌گر قسمتی از فیلم این مصاحبه باشید.
کد خبر: ۵۷۷۷۹۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۷/۱۸

خاطرات شفاهی والدین شهدا،
«آسمان، آبی‌تر» مجموعه کلیپ‌های مصاحبه با والدین شهدا ، آزادگان و جانبازان دفاع مقدس استان یزد است. این برنامه در استودیو بنیاد شهید و امور ایثارگران با همکاری صدا و سیمای مرکز استان ضبط و پس از تدوین از شبکه استانی یزد پخش می‌شود. این قسمت از «آسمان، آبی‌تر» با پدر بزرگوار شهید «احمد امیری» به مصاحبه پرداخته است. نوید شاهد شما را به دیدن این مصاحبه دعوت می‌کند.
کد خبر: ۵۷۷۵۳۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۷/۱۵

خاطره‌نگاری جانبازان
عباس روشنی در خاطراتی گفت: «روستای فرفهان 56 شهید داده است و معروف به روستای انقلابی می‌باشد. از همان اوایل دفاع مقدس، شور و شوق جبهه رفتن بین جوانان بالا بود و من هم که دوم راهنمایی بودم با دستکاری شناسنامه‌ام به جبهه رفتم.»
کد خبر: ۵۷۷۳۱۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۷/۱۵

خاطره نگاری جانبازان؛
جانباز «مصطفی سرلک» متولد روستای محمودآباد خمین در خاطرات خود از نحوه اعزام خود به جبهه گفت: «به همراه 18 نفر از دوستان و هم ولایتی‌ها به صورت بسیجی و داوطلبانه برای اعزام به جبهه ثبت نام کردیم. دوران آموزشی را در گردان 21 حمزه سیدالشهدا گذراندیم. بعد از اینکه برادرم شهید شد چند وقتی را در کنار خانواده ماندم و بعد برای دوران مقدس سربازی مجدد راهی جبهه شدم.»
کد خبر: ۵۷۷۳۱۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۷/۱۷

خاطرات شفاهی جانباز آزاده محمد میرزایی از عملیات والفجر مقدماتی
جانباز آزاده "محمد میرزایی" در خاطرات خود گفت: «در پادگان دوکوهه، گردان روح الله خدمت می‌کردم و رسته‌ام آرپی‌جی‌زن بود. همان چند ماه اول قرار شد شب بیست و یکم عملیات والفجر مقدماتی انجامش شود و گردان ما خط شکن این عملیات بود.»
کد خبر: ۵۷۷۳۱۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۷/۱۷

خاطره نگاری جانبازان
جانباز «محمد رحیمی» در خاطرات خود گفت: «من تنها فرزند پسر خانواده بودم و اگرچه خیلی مشتاق حضور در جبهه بودم ولی خانواده اجازه نمی‌دادند که داوطلبانه به جبهه بروم. با رسیدن سنم به موعد سربازی از طریق سپاه راهی جبهه شدم. در عملیات کربلای 5 من در توپخانه خدمت می‌کردم و به لطف خدا با توپ تک لوله 57، جنگنده دشمن را حین شکستن دیوار صوتی زدم.»
کد خبر: ۵۷۷۳۱۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۷/۱۷

خاطره‌نگاری جانبازان
جانباز محمد بیات در خاطرات خود از نحوه اعزام به جبهه و جانباز شدنش برایمان گفت: «16 ساله بودم که با دستکاری شناسنامه به عنوان نیروی بسیج راهی جبهه شدم. در عملیات آخرم خیلی سر به سر دشمن گذاشتیم و دشمن هم زیادی تحویلمان گرفت و چشمانم را باز کردم، دیدم در بیمارستان حضرت قاسم(ع) اهواز هستم.»
کد خبر: ۵۷۷۳۰۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۷/۱۵

خاطره نگاری جانبازان
جانباز "قاسم خادمی" از نحوه اعزام به جبهه خود گفت: «سال 1341 در روستای آشناخور متولد شدم. بعد از دوران تحصیل موعد سربازی ام رسید. بعد از دوره آموزشی به سراب اردبیل و سپس سنندج رفتم. جزو نیروهای گروهان مالک اشتر و تیپ دو سقز بودم که مجروح شدم. »
کد خبر: ۵۷۷۳۰۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۰۶

خاطره نگاری جانبازان؛
جانباز "علی اصغر عظیمی" در خاطرات خود گفت : «یک ساله بودم مادرم از دنیا رفت و در سه سالگی پدرم را هم از دست دادم. خودم تنها و بی کس بزرگ شدم. موعد سربازی ام که رسید دوران خدمتم در فاو بودم که بر اثر اصابت موشک به درجه جانبازی نائل شدم.»
کد خبر: ۵۷۷۳۰۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۰۶

خاطره نگاری جانبازان؛
جانباز رضا خاقانی از اهالی روستای سرکوبه در خاطرات خود از دفاع مقدس گفت: «من 18 شهریور 1363 از طریق ارتش به جبهه اعزام شدم. لشکر 28 سنندج در تاریخ 22 اسفند 1363 عملیات بدر را در جزیره مجنون شروع کرد که بعثی ها با استفاده از جنگنده هایش بمباران شیمیایی انجام داد. بوی سیب همه جا را پر کرده بود و من در این عملیات شیمیایی شدم.»
کد خبر: ۵۷۷۳۰۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۰۶

خاطره نگاری آزادگان؛
جانباز آزاده خلیل نوروزی در خاطرات خود از نحوه اعزام به جبهه و به اسارت درآمدنش گفت:«6 خرداد 1363 با دستکاری شناسنامه ام برای خدمت نام نویسی کردم و بعد از دوره آموزشی به دشت لاله اعزام شدم. خیلی شور و شوق عملیات پیش رو را داشتم. اگر این جنگ نابرابر ما مهمات به اندازه کافی داشتیم، هیچ رزمنده ایرانی اسیر نمی شد.»
کد خبر: ۵۷۷۳۰۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۷/۲۸

خاطره‌نگاری جانبازان
جانباز «حسینعلی شعبانی» متولد روستای آشیانه سفلی از خاطرات جبهه و جنگ گفت: «قطعنامه پذیرفته شده بود و بین رزمندگان ایران و عراق دیگر جنگ و درگیری نبود. یک روز صبح متوجه شدیم نیروهای بعث در حال زدن نیروهای پشت خط هستند که به ما دستور عقب نشینی دادند تا نیروها سازمان دهی شوند.»
کد خبر: ۵۷۷۳۰۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۷/۲۸

خاطره‌نگاری جانبازان
جانباز «حسین ساداتی» در خاطرات جبهه از نحوه اعزام تا جانبازی نائل آمدن را برایمان گفت: «چهارده سالم بود که از طریق بسیج راهی جهاد و رزم شدم و در پادگان سید حمزه سیدالشهدا (ع) آموزش دیدم و بعد به کردستان اعزام شدم. بعد از مجروحیت مجدد سال‌های بعد به جبهه رفتم. تا اینکه بر اثر انفجار نارنجک تفنگی به جانبازی رسیدم و هنوز هم دو ترکش باقی مانده در سرم حرکت می کنند.»
کد خبر: ۵۷۷۳۰۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۷/۱۴