ابراهیم گفت: «من و رضا عهد کرده بوديم هر دو با هم شهيد شويم. حالا که او شهيد شده، آرزويم اين است كه من هم به وسيلهي بمب شيميايي شهيد شوم.» عاقبت ابراهـيم به آرزويش رسيد.
شهيد حسين صبوري فرزند عبدالحسين متولد 1348 در خانواده مذهبي در شهر اهرم مركز تنگستان ديده به جهان گشود.عشق به انقلاب و اسلام او را به جبهه هاي نبرد حق عليه باطل كشاند ،سرانجام درتاريخ 64/11/24 در فاو عراق هدف تير ظالمانه دشمن بعثي قرار گرفت و به درجه رفيع شهادت نائل آمد.
غلامرضا مرادي در سال 1348 در روستاي كوچك قائد ابراهيمي پا به عرصه وجود نهاد. شهيد در مهرماه سال 1364 وارد دانشسراي تربيت معلم دشتي شد.در سال 1365 عازم جبهه شد.در دومين مرحله با گردان كميل شركت كرد ، شهيد مرادي و با رشادت فرماندهي دلير خود به فتوحات زيادي دست يافتند ولي متاسفانه دسته آنها محاصره گرديد و در سپيده دم كه دوستان از رزمگاه بر مي گشتند، متوجه شدند شهید مرادی در ميان آنها نبود.پيكر شهيد سال ها در بيابان سوزان رنگين شلمچه ماند و تجزيه گرديد .
خاطراتی پیرامون شهید «علی پورمحمدی» در سالروز شهادت:
روحیه طلبگی را حفظ می کرد، خودش را خدمت گذار مردم می دانست، علی شاگرد اول حوزه بود، یک بار آقا خامنه ای می گفتند: که من خودم آزمایشش کردم، دیدم خوب جواب داد.
رضا از نیروی خبره سپاه مالک اشتر بود. شب عملیات کربلای 5 حال غریبی داشت . وصیت نامه اش را آماده کرده بود . پشت فرمان بولدوزر بود و گریه می کرد. بند بند وصیت نامه اش را حفظ بود. بلند بلند می خواند و زیر گلوله بی امان دشمن کار می کرد...
برای اینکه مطمئن شوم عاقلانه تصمیم می گیره، گفتم: چون دفتر آماده به خدمت سربازی نگرفتی، این جبهه رفتنات جزء سربازیت حساب نمی شه.موسی لبخندی زد و گفت : مطمئن باشید جایی حساب می شه که از سربازی خیلی بالاتره.
شهید سید محمد حسن سعادت در سال 1324 شمسی در قصبه سعد آباد متولد شد.در انقلاب فعالیت چشمگیری داشت. پس از پیروزی انقلاب مسئولیت کمیته و سپاه را بعهده گرفت با شروع جنگ عازم جبهه شد و در تاریخ 7 دی ماه 1359 به شهادت رسید.
شهید علی طوسی فرزند خداکرم متولد 1351 در روستای جتوط متولد شد.در سال 65 عازم جبهه گردید. سرانجام در در عملیات کربلای 4 در تاریخ 1365/10/4 به شهادت رسید.
شهید احمد انیسه در 1348/11/3 در بردخون دیده به جهان گشود. شهيد هنوز تحصيلات دوره راهنمايي را به پايان نبرده بود که عازم جبهه جنگ شد و سرانجام در هنگامه عمليات كربلاي 4 در منطقه ام رصاص،در 1365/10/4 شهد گواراي شهادت را نوشید.
احمد گفت: « ما از روزي كه غواص شده ايم، بي حيا شده ايم.» با تعجب سوال كردم: « چرا؟» پاسخ داد: « من تا كنون در مقابل كسي لباس عوض نكردهام، حالا هم اگر به خاطر خدا نبود، اين كار را نمي كردم.»
روزی شهید سید محمدحسین محجوب، داخل حمام از حال میرود. علت بیهوش شدنش این بود که او با آن جثه نحیف و لاغرش، به افراد نیازمند جامعه، نُه بار خون اهدا کرده بود.
پیروزی، این کلمه ای است که مردم بعد از سالها استعمار و خفقان به آستانه آن رسیدند.
بعد از 2روز مبارزه سخت بین گارد جاویدان و سربازان نیروی هوایی که مردم به آنها کمک می کردند بسیاری از سربازان و مقامات ارتش به مردم پیوستند و چند پادگان و پاسگاه پلیس به دست مردم افتاد .
محسن امیدی بعد از پیوستن به این یگان در بیشتر عملیات هایی که توسط نیروهای ایران انجام می شد حضور مستقیم داشت و مدت مدیدی را در جبهههای جنگ گذراند. تنها علاقه دنیایی اش حضور در سرزمین وحی و حرم نبوی بود. در فرصتی توانست به این آرزویش برسد و حاجی شود.
شهید محمد جواد اجرائی در سال 1348 در جم دیده به جهان گشود. تحصیلات خود را تا دوم دبیرستان ادامه داد و بعد عازم جبهه جنگ شد و سرانجام در 65/10/21 در عملیات کربلای پنج و در منطقه شلمچه به شهادت رسید.