شهید علی سینا وفایی: « بهشت من در آنجاست و من روز اولی که به حرم رفتم با حضرت زینب (س) عهد بستم که تا در این جا شهید نشوم من بی بی زینب را رها نخواهم کرد.»
این دنیا با تمام زیبایی ها و انسان های خوب و نیکوی آن، محل گذر است، نه وقف و ماندن و همه ی ما بایستی برویم و راه این است، دیر یا زود فرقی نمی کند. اما چه بهتر که زیبا برویم.
مهدی نوروزی از بسیجیان شجاع و مظلوم کشورمان بود که در راه دفاع از حرمین اهل بیت (ع) شربت شهادت نوشید. او نخستین شهید مدافع حرم از کشورمان نبودف اما انتشار خبر شهادتش در شبکه هاین اجتماعی از چند جه قابل تامل و توجه بود!
رهبر معظم انقلاب، حوادث سوریه و مدافعان حرم و قضایای مهم عراق را درخور سرودن صدها و هزاران شعر دانستند و افزودند: ما این قضیه، بسیار مهم و نیازمند تبیین است که چگونه «عراقِ صدام» به «عراقِ شهید حکیم» تبدیل شد؟
شنیدن خبر شهادت یکی دیگر از مدافعان حرم به نام «جهاد مغنیه»، فرزند حاج عماد مغنیه، همان مردی که سال ها از دست جوخه های ترور صهیونیست ها پنهان شده بود اما سرانجام توسط همین ایادی کفر در دمشق و در سال 1386 به شهادت رسید،
یکی دیگر از جوانان وطن خون خود را فدای دفاع از حرم اهل بیت (ع) کرد. شهید هادی شجاع، قبل از اینکه جذب سپاه شود و در بسیج شروع به فعالیت کند، خیلی مشتاق بود که به سوریه برود. قبل از شهادتش هم سه بار اعزام شده بود.
اسمش محمد وطنی است. چهل و چهار ساله ای از اهالی محله مهرآباد که پیش از جنگ سوریه، ساعت هایش را با هرم آتش نانوایی قسمت می کرده تا در لباس شاطری، لقمه نان حلالی بر سرسفره خانواده اش ببرد.
یادش بخیر سید حکیم، مرد مهربان همیشگی و فرمانده روزهای سخت فاطمیون بود، او یکی از خستگی ناپذیرترین فرماندهان فاطمی بود که خستگی را خسته کرده بود. همیشه یک دفترچه در جیبش داشت و یادداشت می کرد، درد همه رزمنده را می شنید.
روز های پس از عاشورا، همواره یادآور نقش بی همتای حضرت زینب (ع) در طول تاریخ است، او که در همه ی سالیان عمرش نبوت همراه با رأفت، امامت توام با عدالت، مظلومیت آمیخته با کرامت و در آخر شهادت همراه با عزت را به چشم دید.