خاطرات شفاهی خانوادههای شهدا؛
شهید «حیات سروری» از همان دوران دانش آموزی با یادگیری دورههای پرستاری شبانه روز به مصدومان جنگ تحمیلی کمک میکرد. برادر شهید می گوید: همرزم شهید نحوه شهادت حیات را اینگونه برای ما تعریف کرد بعد از حمله سخت و به شهادت رسیدن جمعی از رزمندگان دیدم که شهید حیات به درختی تکیه داده و با صورتی پر از حالت قهقهه به من نگاه میکند با عصبانیت و متعجب به سویش رفتم گفتم با این اوضاع تو نشستهاید و میخندی! نزدیکتر که شدم دیدم گلوله ای به قلب او اصابت کرده و با لبانی خندان به دیدار معبود خویش رفته، آری شهادتی به مثابه عاشق و معشوق داشتند.