داود اصغری پزشک انساندوست و حاذق پس از تحمل درد و رنجهای ناشی از جانبازی ششم فروردین سال 1394 به درجه رفیع شهادت نائل آمد و با پیوستن به دیگر یاران شهیدش مردم استان اردبیل و انسانهای آزاده و نوعدوست را در غم و اندوه فرو برد.
برگهايي از زندگي شهيده نوجوان زينب كمايي در كلام مادر شهيد
«به یکباره شهید جعفری را دیدم که خیلی مصمم، با قدم های محکم و به کندی به سمت من می آید ، وقتی با من مواجه شد، اولین جمله ای که گفت این بود که: "محکم بایست". این حرف آنقدر بر من تأثیر گذاشت که ناخودآگاه از تیر برق جدا شدم و محکم ایستادم؛ بعد به بنده فرمودند: "مگر تو نمی خواهی شهید بشوی؟ تو شهادت را برای خودت می خواهی؛ اما برای برادرانت نمی خواهی؟! چقدر خودخواهی!" بعد هم مرا در آغوش گرفتند و جمله ای را 2- 3 بار در گوشم گفتند: "همة ما خواهیم رفت، همین گونه هم خواهیم رفت؛ با شهادت"... »
طیبه واعظی دهنوی در سال 1337 در یکی از روستاهای اصفهان متولد شد. او در خانواده ای مذهبی و فقیر رشد کرد و به همین علت خیلی زود با درد و رنج مردم مستضعف آشنا شد.
آقا به تقی گفت:«محمدتقی! میشنوی آقاجون؟میشنوی عزیز؟میشنوی؟در آستانهی بهشت، دم در بهشت، بین دنیا و بهشت قرار داری شما؛خوشا به حالت» کسی که دم در بهشت باشد، مگر یک لحظه هم هوس بازگشت به دنیا به سرش میزند همه از همان لحظه منتظر شهادت محمدتقی بودند.
در میان افراد شاخص و نخبگان دفاع مقدس، شخصیت «حسن باقری «(غلامحسین افشردی) به عنوان یکی از بنیان گذاران مکتب دفاعی انقلاب اسلامی همواره درخششی خیره کننده داشته است.
شهید سید محمد رضا کامیاب فرزند سید علی درسال1329در روستای نوده میر محراب از توابع گناباد بدنیا آمدو در 27رمضان 1360 هنگامی که از کتابفروشی سمت منزل می آمد تا برای سفر به تهران آماده شود توسط منافقین ترور و به مقام رفیع شهادت نائل آمد.
شهید رجبعلی محمد زاده فرزند محمد حسن در تاریخ 1340/2/2در شهرستان بجنورد روستای نوده در خانواده ی مذهبی دیده به جهان گشود و در سال 88 در پنجمین گردهمایی سران قبائل منطقه درمنطقه پیشین بدست گروهای وهابی مورد حمله قرار گرفته وبه شهادت رسید.
شهید سید محمد سعید جعفری در بهمن ماه سال 1331 در شهر کرمانشاه و در خانواده ای مذهبی متولد شد و سرانجام در شامگاه 4 آبان ماه 1359، در خط مقدم جبهه ی جنگ حق علیه باطل، در ارتفاعات قراویز بر اثر انفجار مین به خاک سعادت می افتد و بر اثر شدت جراحات وارده و در حالت سجده به اجداد طاهرینش- علیهم السلام- ملحق می گردد.
در والفجر یک از ناحیه پا و پشت زخمی و بستری گشت که پایش را از ناحیه زانو عمل جراحی کردند اطرافیانش متوجه بودند که از درد پا در رنج است ولی او هیچوقت این را بزبان نیاورد
انقلاب ما همچون تیری زهرآگین برای همه مستکبرین در آمده است و یاوری برای همه مستضعفین جهان در این موقعیت زمانی و مکانی جنگ ما جنگ اسلام و کفر است و هر لحظه مسامحه و غفلت خیانت به پیامبر اکرم (ص) و امام زمان (عج) و پشت پا زدن به خون شهدا است و ملت ما باید خود را آماده هر گونه فداکاری بکند
بعد از آن به مدت يكماه جهت تبليغات اسلامي به كشور پاكستان عزيمت نمود پس از بازگشت از پاكستان به علت شايستگي و لياقتي كه از خود نشان داده بود مسئوليت اداره خانه فرهنگ جمهوري اسلامي ايران واقع در دهلي نو را به ايشان واگذار نمودند
مرحوم آیت الله کمالوند درباره شخصیت وی فرموده اند نورالدین سیدی مظلوم طلبه ای دس خوان وجوانی پرهیزکار است کمالات درونی ایشان باعث شد که در غیبت مرحوم آیت الله کمالوند به جای آن معظمه له امور حوزه علمیه را تصدی و پس از وفات وی رسماً بعنوان جانشین آیت الله کمالوند به سرپرستی حوزه علمیه کمالیه و امامت جمعه خرم آباد برگزیده شود
و من جمله ای را که در میان این گفت و گو از او شنیدم در پایان این نوشته می آورم. او وقتی از خلبانهای شهید یاد می کرد با حسرتی آشکار گفت: «... نمی دانم چرا من هنوز زنده ام. انشاا... موقعیتی فراهم شود. من هم ...»