خاطرات - صفحه 60

navideshahed.com

برچسب ها - خاطرات
شهید آذر ماه
شهید داود اسماعیل غلام فرزند محمدعلی در سال 1338 در روستای سناوند چشم به جهان گشود. او در تاریخ 13/9/59 در خرمشهر به درجه رفیع شهادت نائل و به لقاءالله پیوست.
کد خبر: ۳۹۳۷۶۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۹/۰۱

شهید آذر ماه
شهید حسین ابوالقاسمی فرزند حسن در سال 1335 در شهر مقدس قم دیده به جهان گشود. او در تاریخ 12/9/59 در جبهه کرخه نور دزفول در نبرد با صدامیان کافر شهد شهادت را نوشید و به وصال حق شتافت.
کد خبر: ۳۹۳۷۴۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۹/۰۱

شهید آذر ماه
شهید حسین جوادی پور فرزند علی در سال 1336 در شهر مقدس قم چشم به جهان گشود. او در تاریخ 23/9/57 مصادف با شب سیزدهم محرم توسط مزدوران رژیم منفور پهلوی در خیابان آذر قم بر اثر اصابت گلوله به ناحیه قلبش به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
کد خبر: ۳۹۳۷۴۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۹/۰۱

خاطراتی از شهید والامقام مهدی اشرف درخصوص ادای تلکیف بعد از جنگ
در هر مسندی که نشستی، باید ادای تکلیف کنی
کد خبر: ۳۹۳۶۹۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۸/۳۰

تا نگویید مهر برای چه می خواهید، نمی دهم». گفت: «نماز شکر!… از اینکه یک همسر خوب پیدا کرده ام
کد خبر: ۳۹۳۵۱۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۸/۲۵

مستند پرستاران؛
خاطرات سهیلا فرجام فر، از دوران دفاع مقدس
کد خبر: ۳۹۳۴۸۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۸/۲۴

نقطه شروع دومیدانی از مسجد و بعد از نماز صبح بود. یعنی اول عبادت خدا و بعد از آن مقابله با دشمن و اظهار وجود.
کد خبر: ۳۹۳۴۷۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۸/۲۴

قبل از پیروزی انقلاب اسلامی سه ملاقات با شهید بروجردی داشتم. در زمانی که هر دو مسلح تحت تعقیب بودیم. اولین ملاقات در کوچه پس کوچه های قم بود و دو ملاقات دیگر هم در تهران.
کد خبر: ۳۹۳۴۷۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۸/۲۵

نوید شاهد کرج: اين زمين خالي كه كنار شهيد گروسي است را علامت مي‌زنم كه مرا بعد از شهيد شدن، در اينجا دفن كنيد و يكي از وصيتهايم هم همين است.
کد خبر: ۳۹۳۴۵۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۸/۲۵

بدر کردستان در صبحی درسال 1333 طالع شد و در روستای دره گرگ از توابع شهرستان بروجرد چون مرواریدی غلطان چشم به جهان گشود و نام «محمد» را بر او نهادند.
کد خبر: ۳۹۳۴۵۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۸/۲۳

شیخ شریف ، واقعا يک روحاني بود كه مي‌شه گفت : حق سنگيني به گردن همه بچه‌ها داشت .
کد خبر: ۳۹۳۴۳۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۸/۲۳

برای زیارت به حرم امام رضا (ع) مشرف شدیم. حسین نگاهی به من کرد و گفت:«طیبه خانم! می خوام یه دعا کنم، دوست دارم تو آمین بگی.»
کد خبر: ۳۹۳۳۸۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۸/۲۲

یک بار وقتی که می­خواست به جبـهه برود، همه دور هم جـمع بودیم. مـادرم برایش آینه قـرآن آورده بود. من می­دانستم که او به آرزوی دیرینه خود که رفتن به جبهه بود، رسیده. خوشحال بود. برق شادی را می­شد در چشمانش دید
کد خبر: ۳۹۳۲۸۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۸/۱۹

مجموعه خاطرات شهید محمد جعفر نصر اصفهانی
در سال 1357 و در ماه­های اوج انقلاب، جعفر در اصفهان به دبیرستان می­رفت. ضمناً به کار عکاسی هم آشنایی داشت. وی حمام منزل را به شکل تاریک خانه درآورده بود و عکس امام را در آنجا چاپ و تکثیر می­کرد. شب­ها این عکس­ها و اعلامیه­ های حضرت امام را با دوستانش در محله­های اصفهان پخش و یا به در و دیوار نصب می­کردند.
کد خبر: ۳۹۳۲۸۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۸/۱۹

روایتی از شهید محمدجعفر نصر اصفهانی
ا وجود اینکه منزل شهید نصر با مسجد کوی فاصله زیادی داشت، او هر زمان که از منطقه برای مرخصی به خانه می­ آمد، همراه پسرش علی و دختر چند ماهه­ اش به نماز جماعت می­رفت.
کد خبر: ۳۹۳۲۷۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۸/۱۹

خاطرات فرزند شهيد محمود عبدالهي
ایشان معتقد به این بودند كه بدین خاطر پا به دنيا نهاده اند كه حافظ دين و اسلام باشند و در راه وطن جان فشانی کرده و به شهادت برسند
کد خبر: ۳۹۳۲۴۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۸/۱۹

هنگامي كه قصرشيرين در معرض سقوط قرار داشت، دو نفر از پرسنل ژاندارمري مانده بودند و در پشت يك قبضه خمپاره‌انداز تلاش مي‌كردند تا مانع پيشروي دشمن شوند. من و چند نفر از خواهران تفنگ بر دوش در كنار آنها بوديم.
کد خبر: ۳۹۳۲۳۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۸/۱۸

فرمانده گردان سیلوانا
من و آقا رحمت كه انسان باخدايي بود عهد بسته بوديم تا در آن عمليات هر كدام به فيض شهادت رسيدیم, ديگري جايگزين او شده و مردانه بجنگد.
کد خبر: ۳۹۳۲۰۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۸/۱۷

برگفته هایی از خاطرات شهدا
اگر آب نبود حتماً تیمم می کرد و نمازش را می خواند.
کد خبر: ۳۹۳۱۸۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۸/۱۷

ساعت حدود ده شب بود که شام آورند؛ قورمه سبزی بود. برنج را در یک کیسه زباله ریخته بودند و چند کیسه زباله را هم داخل هم کرده بودند و در آن خورشت ریخته بودند!
کد خبر: ۳۹۳۱۲۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۸/۱۶