شهيد «سيد حسينعلی افتخاري» در تاريخ ششم مهر ماه 1333، در خانواده ايي مذهبي و زحمتكش و معتقد به اسلام در شهرستان كرج ديده به جهان گشود. چون در خانواده اي از سادات به دنيا آمده بود، از همان كودكي با قرآن الفت گرفته و از 5 سالگي شروع به خواندن قرآن كرد. در سن هفت سالگي وارد مدرسه شد...
ای کاش ما هم در کربلا بودیم و یاری امام حسین(ع) می کردیم حالا هم کربلا است و هم عاشورا و هم فرزند امام حسین(ع) پس به ندای «هل من ناصر ینصرنی امام حسین(ع) » لبیک گفته و به جبهه ها بیایم شاید که خشنودی و رضای پروردگارمان...
امام محمدباقر علیه السلام ، فرزند سید ساجدین، زین العابدین علی بن الحسین علیه السلام است. مادر حضرت، فاطمه دختر امام حسن مجتبی است، بدین سبب، امام محمدباقر تنها نواده هاشم، جد بزرگوار ایشان است که پدر و مادر او نیز هر دو هاشمی هستند...
وي در چندين مرحله عازم جبهههاي جنگ شد كه در گردانهاي شهادت لشكر حضرت رسول(ص) و گردان الهادي (توپخانه) و تخريب ل10 سيدالشهداء مشغول به خدمت بود و در هر يك از محلهاي ذكر شده داراي مسئوليت بود كه آخرين آن معاونت گردان تخريب سيدالشهداء ميباشد...
«شهید علیرضا افخمی گهر» سال 1349، آبان ماه مصادف با ماه مبارک رمضان دیده به جهان گشود به همین مناسبت نامش را «علی» گذاشته تا پیرو خط امام علی و امیر و سرور جهان شود. تا سن 7 سالگی در یکی از روستاهای اطراف کرج زندگی می کردند...
مراسم دومین سالگرد شهادت شهید مدافع حرم حجت الاسلام و المسلمین «علی تمام زاده» همزمان با سالروز شهادت حضرت رقیه (س) برگزار می شود. این مراسم یادبود با سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین « علیرضا پناهیان» و مداحی مداح اهل بیت ...
با تمام اين حرف ها اميدوارم كه روزي بشود تمام اسيران به خاك پاك ايران دوباره پا بگذارند و به خانههايشان برگردند و از جمله برادر من شايد او الآن مرا در خاطره نياورد و اما مطمئن هستم كه به زودي بر ميگردد و من بيشتر او را خواهم شناخت و خاطرات شيرين تري از او در ذهنم نقش خواهد بست ...
پدرم با عمو مختار هم درد و دل مي كرد من اين رو شنيدم كه پدرم به عموم مي گفت: يادت هست پياده با هم رفتيم كربلا و امام حسين را زيارت كرديم حالا هم دارم ميرم زيارت امام دلم براش تنگ شده ، باز با پاي پياده و اين بار پا به پاي رزمندگان اسلام خواهم رفت راه رو كه باز كرديم شما هم بچه ها رو برای زیارت بیار. ولي شايد برنگشتم، حلالم كنيد...
پاسدار شهید«علی رزاق دوست فرد» برای سومین بار از طریق بسیج سپاه پاسداران با «عشق حسینی» به جبهه های نبرد حق علیه باطل اعزام و پس از یک ماه مبارزه با بعثیون ...
پنجمین جشنواره اسوه های صبر و مقاومت برگزار می شود. این جشنواره در دو بخش علمی و ادبی و هنری برگزار می شودو از علاقه مندان تقاضا می شود که آثار خود را در زمینه های ...
مجموعه کتاب «پنج شهید »» به قلم نویسندگان؛ منوچهر موسیوند و زینب عسگری» می باشد که انتشارات پژوهش اخوت آن را چاپ کرده است. این کتاب به سفارش پایگاه بسیج شهید سلطانی شهرداری کرج ، حوزه هشت بسیج حضرت سیدالشهداء (ع) تدوین شده است. تاریخ اولین چاپ این کتاب در سال 1395 می باشد. طرح جلد این کتاب از «سپیده اشرفی» می باشد.
کتاب «اشعه آفتاب»» به قلم نویسندگان؛ منوچهر موسیوند و زینب عسگری» می باشد که انتشارات پژوهش اخوت آن را چاپ کرده است. این کتاب به سفارش حوزه هشت بسیج کارمندی حضرت سیدالشهداء (ع) ...
شب حمله است و بچه ها دور هم جمع شده اند و دارند از همدیگر خداحافظی می کنند و روی همدیگر را می بوسند و می خواهند روانه عملیات شوند تا بتوانند خاک وطنشان...
پس از پيروزي انقلاب محمد كه در رژيم سابق از رفتن به خدمت امتناع مي كرد با شوقي سرشار از عشق و ايمان به دفاع از حريم مقدس اسلام عازم خدمت سربازي شد. از خاطرات دوران سربازيش به زندان رفتنش بود. وقتي كه مطلع شديم در پادگان قصر به سراغش رفتيم...
دراين مدت 37سال هيچ خبري حتي نامه یا اسمي از او به ما نرسید و با آمدن بعضي از اسرا هم اسمي از ايشان نبود. همسرم هیچ وصیت نامه ای از خود به جا نگذاشته است چون فكر نمي كرد روزي اسير شود...
...مردانه با دشمن بعثی جنگید تا اینکه بعد از رشادتها در منطقه عملیاتی« فکه » به اسارت در آمد و در زندان موصل در تاریخ بیست و سوم مهرماه 1365 ، بر اثر شکنجه به درجه رفیع شهادت نایل آمد...
شهید عالیقدر « امراله سوری» در سال 1345 در تویسرکان چشم به جهان گشود. نام پدرش هوشنگ ومادرش صدیقه بود. شغل این شهید عزیز « بنایی» بود و در دوران دفاع مقدس به عنوان رزمنده ازطرف ارتش به جبهه اعزام شد...
افتتاحیه اعزام دانش آموزان کشور به سفر راهیان نور صبح امروز شنبه ۲۲ مهرماه ۹۶ در کانون جوانان بسیج ناحیه امام حسین (ع) کرج با حضور سردار فضلی و مسئولین کشوری و لشکری برگزار شد...
جبر در مورد ايمان معني ندارد و وظيفه شرعي خود دانستم كه با ايماني كه به خدا و روز قيامت داشتم پاي به عرصه جهاد گذارم كه شايد خدا ياريمان كند و گناهانمان را ببخشد...
روزي از روزهای دوران كودكي برايت بگويم كه با خواهر خود در پشت خانه يعني حياط خلوت خانهمان نشسته بوديم و ساعت تقريباً 3 بعدازظهر را نشان ميداد. از مادر دور بودیم و غصه و درد دلمان پر بود