نوید شاهد سمنان - صفحه 65

نوید شاهد سمنان

پیاده‌روی عاشقان حسینی در دیباج برگزار می‌شود

به مناسبت اربعین سرور و سالار شهیدان، مراسم پیاده‌روی عاشقان حسینی، صبح روز اربعین از گلزار شهدای گمنام به سمت آستان مقدس امامزاده محمد (ع) شهر دیباج همراه با قرائت زیارت اربعین برگزار می‌شود. در ادامه پوستر این مراسم را ببینید.

تصاویر ماندگار شهید «عربعلی جشن»

به مناسبت سالروز شهادت شهید «عربعلی جشن»، تصاویر این شهید گران‌قدر برای علاقه‌مندان منتشر می‌شود.
قسمت نخست خاطرات شهید «عربعلی جشن»

توسل به باب‌الحوائج کارساز شد

همسر شهید «عربعلی جشن» نقل می‌کند: «گفت: نصف بچه‌ها زخمی و شهید شدن و ما نتوانستیم حتی پیکرشون را به عقب بیاریم. با تعجب و حیرت نگاهش کردم و گفتم: خودتون چطور نجات پیدا کردین؟ در حالی که اشک توی چشمش حلقه زده بود گفت: خدایی بود. به حضرت ابوالفضل (ع) متوسل شدیم. خودمون هم نفهمیدیم چطور نجات پیدا کردیم.»

با حفظ حجاب‌تان از خون شهدا پاسداری کنید

شهید «عربعلی جشن» در وصیت‌نامه‌اش می‌نویسد: «خواهران! حجاب را که کوبنده‌تر از خون شهدا است به تمام معنی حفظ کرده، پس از من زینب‌وار زندگی کرده از خون شهدا با حفظ حجاب‌تان پاسداری کنید.»

حجب و حیا و ساده‌زیستی از خصوصیات بارزش بود

شهید «عربعلی جشن» اول فروردین ۱۳۴۳ در روستای بادله دامغان چشم به جهان گشود و کنار خواهر و برادر‌ان در دامن پرمهر پدر و مادر بزرگ شد. با دختری از بستگان مادری وصلت کرد. چنان زندگی ساده و یکرنگی را ترتیب داد که مایه حسرت دنیای رنگ‌به‌رنگ خدا بود. به جبهه رفت. بیست و شش شهریور ۱۳۶۴ هنگامه عروج عربعلی از ارتفاعات کلاشین به آسمان رفیع سعادت و شهادت است.

کلیپ «آلبوم اربعینی»

کلیپ «آلبوم اربعینی» تصاویری از پیاده‌روی اربعین حسینی ۱۴۴۵ هجری قمری است.
قسمت سوم خاطرات شهید «حسن یحیایی»

در وعده‌ها و قول‌و‌قرار‌ها صادق بود

برادر شهید «حسن یحیایی» نقل می‌کند: «صداقت ایشان مثال زدنی است. در وعده‌ها و قول‌و‌قرار‌ها صادق بود و دوست نداشت کسی به غیر از صداقت و راستی با او حرفی بزند. ظاهر و باطنش یکی بود.»

آری اینان دیوانگان حسین‌اند

به مناسبت اربعین حسینی، گزیده‌ای از وصیت‌نامه شهید «سید حسن طاهری» در قالب پوستر برای علاقه‌مندان منتشر می‌شود.
کلیپ

خانوادگی می‌ریم کربلا

کلیپ «خانوادگی می‌ریم کربلا» گزارشی از مسیر پیاده‌روی اربعین حسینی است.
قسمت دوم خاطرات شهید «حسن یحیایی»

امیدوارم پسرم با شهیدان کربلا محشور شود

پدر شهید «حسن یحیایی» نقل می‌کند: « آخرین باری که حسن می‌خواست به جبهه برود، من او را در آغوش گرفتم و به من الهام شد که اگر حسن برود، شهید خواهد شد. حسن جوان حرف گوش کنی بود. هر کاری می‌خواستم انجام می‌داد. حالا رفته است و منِ پدر باید جنازه او را ببینم. جز تسلیم در برابر امر الهی چاره چیست؟ الهی با شهیدان کربلا محشور شود!»

شهید «حسن یحیایی» در قاب تصویر

به مناسبت سالروز شهادت شهید «حسن یحیایی»، تصاویر این شهید گران‌قدر برای علاقه‌مندان منتشر می‌شود.

کلیپ «تپش‌های اربعین»

کلیپ «تپش‌های اربعین» گزارشی از موکب‌های فعال در مسیر پیاده‌روی اربعین حسینی است.
قسمت نخست خاطرات شهید «حسن یحیایی»

حسن با قرآن مانوس بود

مادر شهید «حسن یحیایی» نقل می‌کند: «حسن دانش‌آموز بی‌نظمی نبود که از مدرسه برمی‌گردد، وسایل و اسباب و اثاثیه خود را هرجا که شد رها کند؛ هر چیزی را در جای خودش قرار می‌داد. حسن اخلاق داشت. از نمازش غافل نمی‌شد. حرمت و احترام ما را همیشه داشت و با قرآن مأنوس بود.»

راه و رسم فتوت و جوانمردی را آموخت

شهید «حسن یحیایی» سیزدهم آذرماه ۱۳۴۶ در شهرستان دامغان به دنیا آمد. هنگامی که در جبهه حضور پیدا کرد، هفده ساله بود. در فرصت‌های مناسب در سالن کشتی حاضر می‌شد و راه و رسم فتوت و جوانمردی را فرا می‌گرفت. سرانجام هشتم شهریور ۱۳۶۳ در غرب کشور منطقه سردشت به شهادت رسید.

کلیپ «سفره بهشتی»

کلیپ «سفره بهشتی» گزارشی از موکب‌های استان سمنان در مسیر پیاده‌روی اربعین حسینی است.

شهید «اسدالله مومنی» به روایت تصویر

تصاویر شهید «اسدالله مومنی»، به مناسبت سالروز ولادت این شهید گران‌قدر برای علاقه‌مندان منتشر می‌شود.

هر لحظه که می‌گذرد به دیدار با معشوقم نزدیک‌تر می‌شوم

شهید «اسدالله مومنی» در وصیت‌نامه‌اش می‌نویسد: «اینک که این وصیت‌نامه را می‌نویسم در دل شب و درون سنگر هستم، با دلی آکنده از عشق الهی؛ زیرا هر لحظه که می‌گذرد به دیدار با خدا و معشوقم نزدیک‌تر می‌شوم.»

دل دیدن غم و غصه‌های مادرش را نداشت

خواهر شهید «اسدالله مومنی» نقل می‌کند: «ساکش آماده بود و قرار شد دو ساعت دیگر برود. گفت: آبجی! همین‌جا از همه خداحافظی می‌کنم و لطفاً نذار بابا و مامان پیِ من بیان سپاه برای بدرقه. گفتم: اگه بیان چی می‌شه؟ گفت: می‌ترسم مامان گریه کنه و من سست بشم و نتونم برم. دل دیدن غم و غصه‌اش رو ندارم.»
قسمت دوم خاطرات شهید «سید عباس راسخی»

شهادت، هدف غایی‌اش بود

هم‌رزم شهید «سید عباس راسخی» نقل می‌کند: «از محل حادثه تا سر جاده، نیرو‌های رزمنده سید عباس را با برانکارد بردند و نیم ساعتی نشستیم تا آمبولانس برسد. سید عباس برایمان صحبت کرد و ما توی دلمان گریه می‌کردیم، ولی به ظاهر خنده. می‌گفت: من به زودی از شما جدا خواهم شد و به هدفم خواهم رسید.»

بهترین جوانانمان را در راه انقلاب فدا کردیم

به مناسبت سالروز ولادت شهید «مهدی عبیری»، گزیده‌ای از وصیت‌نامه این شهید گران‌قدر در قالب پوستر برای علاقه‌مندان منتشر می‌شود.
طراحی و تولید: ایران سامانه