خاطرات شفاهی جانباز ایلامی
جانباز «سید منصور ارغنده» از همان زمان دانش آموزی داوطلبانه و از طریق بسیج راهی جبهه شدند و تا پایان جنگ حضور پر رنگی داشتند وی میگوید سال ۱۳۶۶ در شاخ شمیران بمباران شیمیایی شدیم و من جانباز شدم. در ادامه خاطرات شفاهی این جانباز گرانقدر را میشنویم.
کد خبر: ۵۹۰۸۱۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۱۶
خاطرات شفاهی جانباز ایلامی
جانباز «سید منصور ارغنده» از همان زمان دانش آموزی داوطلبانه و از طریق بسیج راهی جبهه شدند و تا پایان جنگ حضور پر رنگی داشتند وی میگوید سال ۱۳۶۶ در شاخ شمیران بمباران شیمیایی شدیم و من جانباز شدم. در ادامه خاطرات شفاهی این جانباز گرانقدر را میشنویم.
کد خبر: ۵۹۰۸۱۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۱۶
خاطرات شفاهی جانباز ایلامی
جانباز «سید منصور ارغنده» از همان زمان دانش آموزی داوطلبانه و از طریق بسیج راهی جبهه شدند و تا پایان جنگ حضور پر رنگی داشتند وی میگوید سال ۱۳۶۶ در شاخ شمیران بمباران شیمیایی شدیم و من جانباز شدم. در ادامه خاطرات شفاهی این جانباز گرانقدر را میشنویم.
کد خبر: ۵۹۰۸۱۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۱۶
خاطرات شفاهی جانباز ایلامی
جانباز «سید منصور ارغنده» از همان زمان دانش آموزی داوطلبانه و از طریق بسیج راهی جبهه شدند و تا پایان جنگ حضور پر رنگی داشتند وی میگوید سال ۱۳۶۶ در شاخ شمیران بمباران شیمیایی شدیم و من جانباز شدم. در ادامه خاطرات شفاهی این جانباز گرانقدر را میشنویم.
کد خبر: ۵۹۰۸۱۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۱۶
خاطرات شفاهی جانبازان؛
غلامرضا جیریایی، جانباز ۳۳ درصد، از روزهای پرافتخار نبرد در جزیره مجنون میگوید؛ از منطقهای که با قایق واردش شدند، از مقابله با تانکهای دشمن و از ایمانی که تنها سلاح رزمندگان ایران در برابر تجهیزات سنگین رژیم بعثی عراق بود.
کد خبر: ۵۹۰۸۱۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۱۷
خاطرات شفاهی جانبازان؛
غلامعباس حسنپور، جانباز ۳۰ درصد و یکی از رزمندگان دفاع مقدس، در این مصاحبه به بازگویی خاطراتش از دوران نوجوانی و ورود به بسیج میپردازد. او از نخستین تجربههای خود در بسیج، آموزش نظامی در پادگان امام حسین (ع) و پیوستن به جبهههای جنگ تحمیلی سخن میگوید. این روایت، تصویری از شجاعت و ایثار جوانانی است که با دلهای پرشور برای دفاع از میهن به میدان نبرد رفتند.
کد خبر: ۵۹۰۸۱۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۲۲
جانباز غلامعلی جیریایی:
غلامعلی جیریایی، جانباز ۲۵ درصد، از روزهای پرخطر جبهه و حقیقت ایثارگری سخن میگوید؛ جایی که معنای واقعی فداکاری و ارزش زندگی را تنها با تجربه لحظههای مرگ و زندگی درک میکنی. او معتقد است که قضاوتهای بیرونی درباره رزمندگان با واقعیتهای جبهه فاصله دارد.
کد خبر: ۵۹۰۸۱۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۱۷
خاطرات شفاهی جانبازان؛
قهرمان جعفری، جانباز ۲۵ درصد از اراک، در گفتوگویی صمیمانه به بیان خاطرات تلخ و شیرین خود از دوران جنگ تحمیلی پرداخت. او از روزهای پرخطر نبرد در منطقه سومار، لحظات دشوار و اضطرابآور در سنگرها، و تجربه تلخ از دست دادن همرزمانش سخن گفت. این روایت، تصویری واقعی از رشادتها، فداکاریها و دشواریهای رزمندگان در جبهههای جنگ را به تصویر میکشد.
کد خبر: ۵۹۰۸۱۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۲۲
خاطرات شفاهی جانبازان؛
جانباز ۳۰ درصد، کرمعلی رجبی، از خاطرهای تاثیرگذار در دانشگاه روایت میکند؛ داستان دختری که با برداشتن خاک شلمچه به همراه چفیه، با خوابی شگفتانگیز از شهیدی مفقودالاثر مواجه شد. خوابهایی که در نهایت به کشف پیکر این شهید و شناسایی او انجامید.
کد خبر: ۵۹۰۸۰۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۲۵
خاطرات شفاهی جانبازان؛
صاحبعلی غلامی، جانباز ۳۵ درصد، خاطراتی پر از دلهره و حماسه از دوران نوجوانی خود در روستا و اشتیاق بیپایانش برای حضور در جبهههای جنگ تحمیلی روایت میکند. او که در روزهای نخست انقلاب با کمبود امکانات رسانهای و اطلاعرسانی مواجه بود، با دیدن اعزام بسیجیها در ساوه، عزمش برای حضور در میدان نبرد جزم شد. غلامی با تلاش بسیار، زودتر از موعد قانونی به خدمت سربازی اعزام شد و پس از آموزشهای سخت نظامی در کوهستانهای شمشک و سد لتیان، به مناطق جنگی اعزام گردید. خاطرات او، از لحظات پرخطر و آموزشهای تاکتیکی تا حضور در خط مقدم، روایتی از ایمان، عشق به میهن و شجاعت جوانان آن دوران است.
کد خبر: ۵۹۰۸۰۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۲۵
خاطرات شفاهی جانبازان؛
جانباز علی چراغی؛ رزمنده دلاور دهه شصت و چهار، که با کاروان راهیان نور به جبهههای نبرد پیوست، چهار بار مجروح شد و در عملیاتهای حلبچه و سردشت با حملات شیمیایی دشمن بعثی مواجه شد. او که بیش از سی و شش ماه در مناطق عملیاتی حضور داشت و همچنان با آثار شیمیایی و جراحات ناشی از جنگ دست و پنجه نرم میکند، روایتگر روزهای حماسه، ایمان و ایثار است.
کد خبر: ۵۹۰۸۰۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۲۷
خاطرات شفاهی جانبازان؛
جانباز عزتالله برادران؛ کارمند شرکت واگن پارس اراک، که در تاریخ ۵ مرداد ۱۳۶۵ و در جریان بمباران اراک از ناحیه جگر، کلیه، سر و پا دچار جراحت شد. او با تلاش دوستانش به بیمارستان ولیعصر منتقل شد و توسط دکتر حسابی تحت عمل جراحی قرار گرفت.
کد خبر: ۵۹۰۸۰۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۲۷
خاطرات شفاهی جانبازان؛
حسن جهاندیده، جانباز 33 درصد، از لحظات تلخ و حماسی عملیات رمضان روایت میکند؛ جایی که گردان شهید بختیاری در یک غافلگیری مرگبار به شهادت رسید و او با زخم عمیق ترکش، در میان میدان مین و باران گلولهها، برای زنده ماندن جنگید.
کد خبر: ۵۹۰۸۰۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۲۹
خاطرات شفاهی جانبازان؛
احمد جمالی، جانباز 35 درصد، با اشاره به تجربیات خود در جنگ تحمیلی، از نقش جهاد به عنوان یک وظیفه الهی برای خود و همرزمانش یاد کرد و تأکید کرد که دفاع از میهن بر اساس حکم ولی امر مسلمانان برای او یک فریضه دینی بود.
کد خبر: ۵۹۰۸۰۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۲۱
خاطرات شفاهی جانبازان؛
احمد پارسا، جانباز 33 درصد دفاع مقدس، خاطراتی از حضور در جبهههای جنگ تحمیلی عراق علیه ایران را روایت میکند؛ جایی که در میان بوی مرگبار گاز شیمیایی، رزمندگان برای نجات جان خود به ماسکهای شیمیایی و پناهگاههای موقت متوسل میشدند.
کد خبر: ۵۹۰۸۰۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۲۱
خاطرات شفاهی جانبازان؛
جانباز 50 درصد «نواب ترابزاده» درباره نحوه اعزامش به جبهه و مجروح شدنش چنین روایت میکند: سال 1360 برای آموزشی به 05 کرمان اعزام شدم و بعد از آنجا من را به منطقه جنگی اعزام کردند. آن زمان کمک آرپیجی زن و تیربارچی بودم. ساعت 3 بعدازظهر بود که عملیات شروع شد و در حین مبارزه با دشمن بعثی مجروح شدم.
کد خبر: ۵۹۰۷۳۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۱۶
خاطرات شفاهی جانبازان؛
جانباز ۵۰ درصد «نواب ترابزاده» درباره نحوه اعزامش به جبهه و مجروح شدنش چنین روایت میکند: سال ۱۳۶۰ برای آموزشی به ۰۵ کرمان اعزام شدم و بعد از آنجا من را به منطقه جنگی اعزام کردند. آن زمان کمک آرپیجی زن و تیربارچی بودم. ساعت ۳ بعدازظهر بود که عملیات شروع شد و در حین مبارزه با دشمن بعثی مجروح شدم.
کد خبر: ۵۹۰۷۳۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۱۶
خاطرات شفاهی جانبازان؛
جانباز ۵۰ درصد «نواب ترابزاده» درباره نحوه اعزامش به جبهه و مجروح شدنش چنین روایت میکند: سال ۱۳۶۰ برای آموزشی به ۰۵ کرمان اعزام شدم و بعد از آنجا من را به منطقه جنگی اعزام کردند. آن زمان کمک آرپیجی زن و تیربارچی بودم. ساعت ۳ بعدازظهر بود که عملیات شروع شد و در حین مبارزه با دشمن بعثی مجروح شدم.
کد خبر: ۵۹۰۷۳۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۱۶
خاطرات شفاهی جانبازان
جانباز «سعید زینال پور» در بیان خاطرات خود میگوید: «هفت نفر بودیم که برای شناسایی منطقه فکه در دهلران رفته بودیم پایم روی مین رفت، بلند شدم که فرار کنم نتوانستم، مرا بر روی وانت گذاشتند و فقط انگشتان پایم آویزان مانده بودند ...»
کد خبر: ۵۹۰۷۱۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۱۷
خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
مادر شهید «انصاری»، در روایتی کوتاه، پرده از رازی بزرگ برمیدارد؛ رازی به نامِ اخلاص. با ما همراه باشید تا بیشتر با این شهید بزرگوار و منشِ کمنظیرش آشنا شوید.
کد خبر: ۵۹۰۷۰۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۱۵