زندگینامه شهدا - صفحه 39

اينك كه اين جنگ تحميلى خيلى طولانى شده و هر روز رزمندگان در جبهه ها حماسه مى آفرينند و پوزه اين صداميان پليد و نابكار را به خاك و خون مى كشند وظيفه تمام تمام مسلمانان است كه به جبهه ها بشتابند و از اسلام و قرآن دفاع كنند

شهید بزرگوار در زمان اوج گیری نهضت امام( ره) علیه رژیم شاهنشاهی به خط امام پیوست. تا اینکه رژیم منحوس گذشته سرنگون شد

وی از همان دوران کودکی برای نماز اهمیت خاصی قائل می شد و اقامه آن را مایه آرامش روح و جسم می دانست و از اینکه پدرش اهل نماز بود افتخار می کرد

همیشه در تظاهرات، جلسات مذهبی و انقلابی بسیج حضوری فعال و مستمر داشت. مدرک دیپلم را گرفت و در نیروی انتظامی شهرستان گرگان همزمان با خدمت سربازی در آزمون ورودی شرکت کرد و قبول شد

وی که شهادت را آرزوی دیرینه خود می دانست تحصیل را رها کرده و عضو کمیته انقلاب اسلامی کلاله شد. همزمان داوطلبانه عازم جبهه های حق علیه باطل شد و در سال 1363، در سن بیست سالگی شربت شیرین شهادت را نوشید

هنگامی که احساس نمود کشور و دین و ناموس او به خطر افتاده است. لباس رزم پوشیدو به جبهه های حق علیه باطل شتافت

او از طریق پایگاه بسیج محل اقدام و سپس بصورت داوطلبانه به جبهه اعزام شد. او فردی با جرات بسیار شجاع بود قبل از شروع حمله جهت شناسایی وضعیت اردوگاه دشمن به جلو می رفت

شهید غلامرضا رهبر در 16 مرداد 1336 در تهران دیده به جهان گشود و در21 دی ماه 1365 در شلمچه به شهادت رسید و و مزار یادبود ایشان در قطعه شهدای آبادان قرار دارد.

شهید چراغ زاده دزفولی در سال 1332 در اهواز به دنیا آمد. پدرش درودگری ساده بود. هنوز به سن 4 سالگی نرسیده بود که پدرش را از دست داد و در دوران کودکی و نوجوانی علاوه بر تحصیل به کارگری نیز مشغول بود. او تحصیلات خود را تا مقطع لیسانس در رشته حسابداری ادامه داد. پس از پیروزی انقلاب در اوایل سال 58 به عنوان سرپرست بخشداری هفت گل، مشغول به کار شد. ایشان به زبان های انگلیسی و عربی آشنایی داشت و مقالات متعددی در زمینه های روش مطالعه و سخنرانی و بحث تألیف کرده است. خلوص نیت و تعهد ایشان باعث شد که مردم رامهرمز و هفتگل او را به عنوان اولین نماینده خود در مجلس شورای اسلامی برگزیدند و سرانجام در راه خدمت به مردم شربت شهادت نوشید.

محمد نقی، در گرگان در هسته های مرکزی انجمن های اسلامی ادارات فعالیت می کرد وشعبه ای از این انجمن در مخابرات تشکیل داد. با اینکه به ریاست مخابرات گرگان منصوب شده بود اما شور پیوستن به جبهه های جنگ او را به جبهه کشانید.

با وجود جنگ تحمیلی ایران و عراق و مشاهده وضعیت نابسامان کشورشان برای اینکه یک وجب از خاک ایران بدست مزدوران عراقی نیفتد از طریق ژاندارمری ثبت نام نموده و به منطقه جنگی اعزام شد و مسئول فرمانده دسته شد

با دستگیری امام در سحرگاه پانزدهم خرداد و انتشار خبر آن بسیاری از مردم متدین و مبارز ناراحت و خشمگین شدند. قیام تاریخی و شجاعانه مردم مسلمان و فداکار، از تمامی اقشار و با انگیزه دینی و با شعار "یا مرگ یا خمینی" که در روز پانزدهم خرداد 1342، اتفاق افتاد. کاملا غیرمنتظره و پیش بینی نشده و خود جوش بود و پیامد های مهمی داشت، به گونه ای که میتوان گفت پانزدهم خرداد 1342 نقطه عطفی در تاریخ معاصر ایران و سرآغاز جریان نیرومندی شد که تحولات گسترده ای را در ایران ، جهان اسلام و در صحنه بین المللی در پی داشت.

با شروع جنگ تحمیلی عراق بر علیه ایران برای دفاع از ناموس و میهن و پاسداری از مرزهای کشورمان به ندای رهبر خویش لبیک گفت و داوطلبانه از طرف سپاه پاسداران گنبد به جبهه های حق علیه باطل شتافت

او در کودکی به نماز خواندن و روزه گرفتن بسیار عشق می‌ورزیدشهید مسعود عقیلی آشتیانی فرزند حسن، متولد فروردین ماه 1349 در جنوب تهران می باشد. تا دوم راهنمایی تحصیل نمود و راهی جبهه شد. سرانجام در خرداد ماه 1367 بر اثر اصابت ترکش به درجه شهادت نائل آمد.

شهید همایون علم بیگی فرزند امین، اردیبهشت 1341 در شمیرانات متولد شد. سال 1360 به عنوان سرباز به جبهه اعزام شد و سرانجام در فروردین 1362 به فیض شهادت نائل گشت.

محمدحسین علمدار فرزند حسن تیرماه 1339 در یزد متولد شد. مدتی را در سیستان و بلوچستان برای مبارزه با قاچاقچیان بودند. سال 1362 بر اثــر اصابت ترکش به شهادت رسید. پیکر ایشان بعد از یازده سال به وطن بازگشت.

شهید سید جلیل عقیق فرزند سید باقر، متولد فروردین ماه 1339 در شهر اصفهان میباشد. پس از تکمیل تحصیلات خود به عنوان وظیفه سربازی به منطقه جنگی اعزام شد. در آنجا فرمانده دسته بود. در یکی از درگیری ها به جلو پیشروی کرد و پس از آن دیگر اثری از وی نشد.

شهید محمدرضا عقبائی فرزند ثارالله، متولد اسفندماه 1347 در تهران است. وی پس از تلاس های مکرر بالاخره در سن نوجوانی، وقتی دوم دبیرستان بود، توانست در جبهه ها حضور یابد. وی تیرماه 1366 بر اثر اصابت ترکش خمپاره این جهان فانی را به سوی حق وداع گفت.

عاشق خدا بود و تنها با ياد خدا بود كه آرامش داشت او از پاي تخته سياه و از كلاس مدرسه گريخت تا در كلاس جهاد و ايثار بر تخته سرخ زمين مشق پايمردي نويسد و با خون پيام عشق دهد كه اي عاشقان در راه معبود جان ناقابل من بي بهاست. رزمنده اي كه در نيمه هاي شب بر مي خاست و چون طفلان مي گريست و با خداي خويش به راز و نياز مي پرداخت و پنداري پايان عمرش فرا رسيده كه هر آن از خداي خويش طلب آمرزش مي نمود او با وجود اينكه در عمليات بيت المقدس از ناحيه سر مجروح شده بود باز براي شركت در عمليات بعد لحظه اي آرام و قرار نداشت او مي گفت جان ما در مقابل اسلام و انقلاب ناقابل است چون هر چه بود براي ما انقلاب بود نه ما براي انقلاب.

شهید «قدرت‌الله رکابدار» چهارم خرداد ۱۳۴۶ در گرمسار به دنیا آمد. در فروردین سال ۶۱ به ندای امام لبیک گفته و با بی‌قراری تمام روانه جبهه‌های جنگ با کفار و صدامیان کافر شد و با رزمندگی‌های درخشان و با نبردی چشمگیر، دِین خود را ادا کرده و در چهاردهم اردیبهشت ۱۳۶۱ در خرمشهر به دیدار خداوند شتافت.