بنده پاسدارى هستم از سلاله ی خون شهداى اسلام و وارث خون هاى نزديك به پانزده قرن خط سرخ شهادت و تشيع كه در زمانه اى و مقطعى پر مخاطره قرار گرفته ام و مسؤوليّت ها بر دوشم سنگينى افكنده و آينده را با زخم هاى خويش مى نگرم و به گذشته مى انديشم.
در مـدّت بيش از سه سال كه به عنوان شهردارى به مردم پلور و ريـنه لاريجان خدمت مى كرد ، لحظه اى از ياد جبهه و عزيزان رزمنده غافل نبود و به قول مولانا « کو دور ماند از مطلوب خويش».
نرم افزار چند رسانه اى مجموعه اطلاعات «شهيد محمدحسن قاسمى طوسى» به همت معاونت فرهنگی و امور اجتماعی بنیاد شهید و امور ایثارگران مازندران منتشر شده است.
حسن به همرزمانش مى گويد: به برادرم نگوييد كه من به خط مقدم مى روم، از طرفى برادرش هم به همرزمان خود مى گويد: شما به برادرم نگوييد كه من به خط مقدم مى روم.
شب آخر عملیات قرار بود پیغامی را به فرمانده برساند و برگردد. علی رفت و دید بچه ها دارند به خط می زنند که خط را از تروریست های تکفیری پس بگیرند. پس از انتقال پیام فرمانده، به کمک همرزمانش شتافت.
من وقتى كه در پشت جبهه بودم هميشه ميخواستم كه از رزمندگان اسلام در جبهه ها باشم تا جان خود را در راه دين اسلام و صدور انقلاب اسلامى و به اجرا در آمدن احكام قرآن و فرمان خدا در روى زمين فدا كنم.
مرورى بر زندگى شهيد محمد يوسفى فرزند على اصغر كه در سال 1342 در خانواده مذهبى در روستاى برنت از توابع سوادكوه متولد شد و تحصيلات دوره ابتدايى و راهنمايى را با موفقيت سپرى كرد و در كنار تحصيل به كارگرى مى پرداخت تا كمك كار پدر در تامين معاش خانواده باشد.