«محبتش نسبت به پدر و مادرم غیر عادی بود. عاشقشان بود. از بیرون که می آمد، داد می زد:مامان کجایی؟ اگر صدای مادرم را نمی شنید، هراسان می دوید طرف آشپزخانه، وقتی پیدایش می کرد...» آنچه خواندید خاطراتی ست که خواهر شهید"مجید هاشمیان" از برادرش نقل کرده است.نوید شاهد سمنان شما را به مطالعه جزئیات این خاطره دعوت می کند.
کد خبر: ۴۷۶۴۰۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۲/۲۸
شهید "رضا قندالی" ششم آبان 43 در گرمسار به دنیا آمد. جوانی شوخ طبع و خندان بود. همرزمانش می گویند: خنده از لبانش نمی افتاد. وی در سال 66 در ماووت عراق شیمیایی شد و به شهادت رسید. نوید شاهد سمنان در سالروز شهادت، خاطراتی از شفا دادن تا شوخ طبعی های این شهید گرانقدر را به نقل از خانواده و همرزمانش برای علاقمندان منتشر می کند.
کد خبر: ۴۷۶۳۳۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۲/۲۷
پیرامون شهید «نصرالله شیخ بهایی»؛
وضع آنجا از لحاظ مسایل شرعی قابل تحمل نبود؛ تذکر هم دادیم، فایده نداشت؛ بنابراین برگشتیم خانه. گفت: «حالا لازم بود برید جایی که معصیت و گناه بود؟» فکر می کردیم می خواهد به ما بزرگتری کند، اما بعداً فهمیدیم او از سر احساس تکلیف تذکر می دهد.
کد خبر: ۴۷۶۲۸۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۲/۲۶
خاطراتی پیرامون شهید «احمد عبدالهی»؛
احمد گفت: درست است شما پاسدار هستيد، ولي من نمي توانم دين خود را به گردن ديگري بيندازم و به شما توصيه مي كنم هيچ وقت دين ديگري را به گردن نگيري.
کد خبر: ۴۷۶۱۹۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۲/۲۴
خاطراتی پیرامون سردار شهید «علی اکبر بختیاری»؛
این برای ما عجیب نبود چرا که خیلی اوقات بچه های بسیجی در عملیاتها و یا هر جای جبهه بودند کفششان که خراب می شد، شهید بختیاری کفشهایش را به آنها می بخشید خود پابرهنه تردد می کرد.
کد خبر: ۴۷۶۱۱۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۲/۲۳
ای خورشید در حال افول با آنکه زیبایی و طبیعت را محو تماشای خود قرار داده ای، ولی هرگز حوصله نگاه به تو را ندارم، زمان تو، آرامش خیال و استراحت است. زمان فارغ البالی از نارسایی ها و مشقات و تضادهاست.
کد خبر: ۴۷۶۰۲۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۲/۲۴
خاطراتی پیرامون شهید «محمد طایی»:
شهید «محمد طایی» تمام وقت خودش را در تظاهرات، نوشتن مقاله، پخش نشريه و تشکيل جلسه براي آگاهي ذهن ايرانيان مقيم آمريکا و نيز آمريکايي ها سپري ميکرد. به علّت فعاليت هاي گسترده ، پليس او را تعقيب ميکرد. گـروه هاي التقاطي بـا وي دشمن بودند و از شهري به شهري در حرکت بود.
کد خبر: ۴۷۶۰۱۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۲/۲۱
نوید شاهد -سرهنگ نصرت زاد که زخمی شده بود، وضعیت خود را با بی سیم به لشکر مخابره کرد.این نظامی فداکار درخواست اجرای آتش برای محل استقرار شخصی خود کرد تا بدین وسیله در آخرین لحظات هم باعث نابودی بیشتر ضد انقلاب شود.
کد خبر: ۴۷۵۹۵۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۴/۱۹
شهید نصرت زاد در ایام پیروزی انقلاب اسلامی و چند ماه پس از آن در ستاد نیروی زمینی ارتش مشغول به کار شد. پس از آن که عوامل تجریه طلب بیگانه، کردستان را آماج فعالیت ها و اهداف شوم خود قرار دادند، او از جمله نیروهای فداکار و شجاع نیروی زمینی بود که داوطلب مبارزه با ضد انقلاب شد. وی در تاریخ 1358/10/8 با انتصاب به فرماندهی تیپ یکم لشکر 28 پیاده نیروی زمینی ارتش با درجه سرهنگی به منطقه کردستان اعزام شد و در پادگان سنندج، خدمت خود را شروع کرد.
کد خبر: ۴۷۵۹۴۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۲/۲۴
مادر شهید "حسن خاک نژاد" میگوید: « در خواب ديدم سه زن با لباسهاي سبز آمدند و گفتند خوشا به حالت كه اين فرزند را شير دادي،ناراحت نباش اما او شهيد شده... بلند شدم و وضو گرفتم و نماز خواندم ، خیلی ترسیده بودم،آن روز نمیدانستم پسرم واقعا به شهادت رسيده است! »
کد خبر: ۴۷۵۹۰۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۲/۲۰
خاطرات رزمندگان گردان 410 غواص لشکر ثارالله؛
تعدادي عراقي به سويم آمدند. الوار بـزرگي را روي شانه مي كـشيـدنـد. شتاب زده از حاج احمد پرسيدم: «چه كار كنم؟!» آرام گفت: «هنوزنمي داني؟! وجعلنا بخوان.» خواندم. حاج احمد هم خواند. عراقي ها ما را نديدند. كارشان را كردند و رفتند.
کد خبر: ۴۷۵۸۲۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۲/۱۸
خاطرات رزمندگان واحد اطلاعات عمليات لشکر ثارالله؛
شهید «محمد امیری» چند متر با سنگرهاي عراقي فاصله داشت و اگر فرياد كوچكي مي كشيد، او را مي ديدند و به قيمت اسارت از مرگ نجات مييافت، اما درد و رنج و در تنهايي و تشنگي مردن را ترجيح داده بود تا منطقه ي عملياتي لو نرود.
کد خبر: ۴۷۵۸۲۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۲/۱۸
کتاب «حاج قاسم ۲»، خاطراتی از سردار سپهبد شهید قاسم سلیمانی منتشر و روانه بازار نشر شد.
کد خبر: ۴۷۵۷۷۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۲/۱۷
«حسین پسر غلامحسین» به روایت شهید سلیمانی(2)؛
ما هر شبی که وارد معبر می شویم، موقع برگشت همان جا پشت میدان مین دشمن، یک سجدۂ شکر و دو رکعت نماز به جا می آوریم و بعد به عقب برمی گردیم. این نمونه ای از حال و هوای بچه های اطلاعات بود؛ حال و هوایی که بیشتر به برکت وجود محمدحسین ایجاد شده بود.
کد خبر: ۴۷۵۶۸۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۲/۱۵
خواهر شهید"مجید کاشفی" نقل می کند:« کنار قبر همه دوستانش در امامزاده نشست و فاتحه خواند. انگار چیزی دیده بود. تند تند جلو رفت. جلوی یک قبر خالی ایستاد. گفت:اینجا فقط همین یه قبر باقی مونده؟ مثل اینکه آب سردی رویم ریخته باشند. بعد با التماس دستهایش را بالا گرفت و از خدا چیزی خواست...» نوید شاهد سمنان به مناسبت شهادت شهید"مجید کاشفی" در دو بخش خاطراتی از ایشان را برای علاقمندان منتشر می کند که توجه شما را به بخش نخست این خاطرات جلب می کنیم.
کد خبر: ۴۷۵۶۶۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۲/۱۵
شهید"محمدعلی جلال" متولد مهرماه سال 45 در شهرستان سرخه در استان سمنان است. وی چهاردهم اسفند 61 در تنگه چزابه بر اثر انفجار نارنجک و انبار مهمات به شهادت رسید. به همین مناسبت نوید شاهد سمنان خاطراتی از این شهید والامقام را برای علاقمندان منتشر می کند. "خنده مستانه" یکی از این مجموعه خاطرات است که از زبان همرزم شهید نقل شده است.
کد خبر: ۴۷۵۶۳۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۲/۱۵
نوید شاهد کرمان، ویژه نامه سردار شهید « محمدحسین یوسف الهی » که شامل مجموعه ای از مطالب زندگی نامه، وصیت نامه، آلبوم تصاویر و خاطرات این شهید است را در اختیار علاقه مندان قرار می گیرد.
کد خبر: ۴۷۵۶۱۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۲/۱۴
شهید «محمدرضا شاه نظری» دوم فروردین 1342، در روستای گرگاب از توابع شهرستان شاهین شهر چشم به جهان گشود. پدرش حسن، کشاورز بود. دوران تحصیلی خود را تا کلاس نهم در گرگاب سپری کرد و پس از آن جهت فراگیری علوم حوزوی رهسپار مدرسه صدر اصفهان شد. به عنوان بسیجی در جبهه حضور يافت و سرانجام دوازدهم اسفند 61، در منطقه فاو به شهادت رسید و مفقودالاثر شد. نوید شاهد اصفهان خاطره دستنویس این شهید را منتشر کرد.
کد خبر: ۴۷۵۶۰۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۲/۱۴
خاطراتی پیرامون شهید «علياكبر محمدحسيني»؛
اکبر دست زير اسلحه اش زد و گفت: « مگر نمي بيني؟ آب مي خورد؟!» اجازه نداد به سويش شليک کنند. بعد هم سفارش کرد:« شما مثل امام حسين (ع) باشيد، نه مانند دشمنان امام حسين (ع).»
کد خبر: ۴۷۵۶۰۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۲/۱۴
«من رو جایی بشورین که شهدا را شستن! کمتر از آرزو ها و خواسته هایش حرف می زد، اما این جمله را جوری گفت که حس کردم شبیه وصیت است. بر خودم لرزیدم و گفتم:مادر جان! الآن شهید کجا بود که تو را اونجا بشورن؟ چیزی نگفت. اما می دانست لحظات آخر است...»
آنچه خواندید بخشی از خاطرات مادر شهید "مرتضی طحان چوب مسجدی" است. نوید شاهد سمنان به مناسبت شهادت جانباز شهید"مرتضی طحان چوب مسجدی" در دو بخش خاطراتی از ایشان را برای علاقمندان منتشر می کند که توجه شما را به بخش نخست این خاطرات که به نقل از مادر این شهید بزرگوار است جلب می کنیم.
کد خبر: ۴۷۵۴۳۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۲/۱۳