روایتی شنیدنی از یک رزمنده کرمانشاهی در هشت سال دفاع مقدس؛
نوید شاهد- "داراب غلامی" از رزمندگان دوران دفاع مقدس استان کرمانشاه میگوید: «وقتی پدرم را سالم دیدم، بسیار خوشحال شدم. تکههای ترکش در حیاط خانه پراکنده شده بود. یک ترکش تقریبا یک کیلویی کنار قرآن بود با خود گفتم: باز هم شهادت نصیبم نشد.»