جبهه راهی است برای خدا
دوشنبه, ۰۸ آبان ۱۳۹۶ ساعت ۱۳:۱۶
این را از امت حزب الله می خواهم که فقط کسانی که صد درصد در خط امام هستند وپیرو ولایت فقیه وانقلاب هستند وبهر نحوی کم یا زیاد به این اسلام کمک می کنند تابوت مرا بگیرند ودر مجالس شرکت کنند.
به گزارش نوید شاهد شهرستانهای استان تهران: شهید محسن ترابی/ هجدهم آبان 1345، در
شهرستان تهران دیده به جهان گشود. پدرش علی محمد و مادرش دلبربانو نام
داشت. تا چهارم ابتدایی درس خواند. خیاط بود. به عنوان پاسدار وظیفه در
جبهه حضور یافت. پنجم مرداد 1367، با سمت تک تیرانداز در اسلام غرب توسط
نیروهای عراقی بر اثر اصابت ترکش یه سر، شهید شد. مزار وی در بهشت زهرای
زادگاهش واقع است.
گزیده ای از وصیت نامه شهید:
سلام،سلامی گرم از میان قلبهای گرم وپاک وصاف وصادق وجانهای بر کف نهاده جوانان ورزمندگان اسلام،سلام بر منجی عالم بشریت امام زمان ونائب بر حقش امام امت وسلام بر مردم همیشه بیدار وهوشیار وخنثی کننده نیرنگ منافقان وکفار ومشرکین.چند جمله ای با پدر ومادرم:
اگر من کشته شوم برای شما بسیار دردناک است ولی چه می شود کرد که دین خدا در خطر است وتکلیفی است بر دوش یکایک ما که باید این تکلیف را انجام دهیم ومن هم که یک بنده خاکی هستم پس مرا حلال کنید.تا چون بنده ای رو سفید به پیش خدا روم.ضمنا پدر ومادر عزیزم شما در مرحله آزمایش الهی هستید.
اگر من کشته شوم برای شما بسیار دردناک است ولی چه می شود کرد که دین خدا در خطر است وتکلیفی است بر دوش یکایک ما که باید این تکلیف را انجام دهیم ومن هم که یک بنده خاکی هستم پس مرا حلال کنید.تا چون بنده ای رو سفید به پیش خدا روم.ضمنا پدر ومادر عزیزم شما در مرحله آزمایش الهی هستید.
حالا نوبت رسیده که چگونه امانت خدا را باز می گردانیدایا از پس دادن فرزندانتان به هستی مطلق،کراهت به خرج می دهید یا همچون یک امانت دار پاک به عهد خود وفا می کنید واخلاص می ورزید،من که خدا را انتخاب کرده ام وچون بنده ای رو سیاه بوده ام ودر این دنیا چون خطاهای زیادی مرتکب شدم.
البته در ظاهر پیش مردم وقوم وخویشان، بنده مخلص خدا بودم. ولی نه این چنین نبوده است وبا خدا دوست نشدم واز آن دور شدم وغفلت کردم وچون بین اسلام وکفر جنگی رخ داد واین جنگ فرصتی بود که خدا به ما دادتا برویم بین نیروهای مسلمین شاید به احترام آنها پاک شویم وشاید به احترام آن شهیدان مارا ببخشید ومن تا آنجا که درتوان داشتم پشت سرهم در جبهه ماندم وخدمت کردم.
البته اگر خدا قبول کند، بزرگترین وبالاترین سرمایه ام که جانم است برای او فدا کنم تاشاید ذره ای از گناهانم را ببخشدانشاءالله.
سخنی با مردم:
ای مردم عزیز این را بدانید نه من، بلکه تمامی کسانی که راهی جبهه شدند فقط نشان برای خدا است ونه غرور وتکبر ونه به خاطر ترس از آتش دوزخ ونه به خاطر راحت وخوب بودن بهشت ونه به خاطر شهید شدن ،فقط وفقط برای رضای خدا آمده اند به جنگ وهمین وبس...وای امت شهید پرور ترا قسم به خون پاک اباعبدالله الحسین وشهیدان عزیز جنگ تحمیلی امام عزیز ویاران امام همچون آیت الله منتظری وکلیه کسانی که برای اسلام خدمت می کنند وزحمت می کشند تنها نگذارید ویک به یک نصیحتهای امام عزیز وآیت الله منتظری را گوش داده وجامه عمل بپوشانید واز اختلاف بین خودتان وهمدیگر را به وحدت دعوت کنید.دیگر زیاد مزاحم شما نمی شوم فقط از همه شما اهل محل وکلا برادران بسیجی حلالیت می طلبم ، وازشما می خواهم مرا عفو کنید.
درآخر این را از امت حزب الله می خواهم که فقط کسانی که صد درصد در خط امام هستند وپیرو ولایت فقیه وانقلاب هستند وبهر نحوی کم یا زیاد به این اسلام کمک می کنند تابوت مرا بگیرند ودر مجالس شرکت کنند.در غیر این صورت راضی نیستم واز شما امت حزب الله می خواهم که جلوگیری کنید وباز از کلیه برادران بسیج مسجد صاحب الزمان حلالیت می طلبم .در ضمن من را دربهشت زهرا به خاک بسپارید واین وصیتنامه را حتما در مجلس ختم بخوانید.
روحش شاد وراهش پررهرو باد.
منبع: برگرفته از اسنادشهید درمخزن اداره کل شهرستانهای استان تهران
نظر شما
