برگی از زندگی شهید «غلامحسین مقصودی»
به گزارش نوید شاهد شهرستانهای استان تهران؛ شهید غلامحسین مقصودی هشتم خرداد ماه سال 1337 در دهکده چغبورت در خانه ای فقیر و مذهبی بدنیا آمد و در دامن پدر و مادر پرورش یافت. از همان دوران کودکی چهره مظلومش نشانگر خلوصش در مقابل معبود بود. دوران ابتدائی را تا کلاس دوم در مدرسه ده گذراند بطوری که هر دو سال شاگرد اول بود.
او از اخلاقی بسیار نیکو برخوردار بود بطوری که معلمان و دوستانش او را بسیار دوست می داشتند. در سال 1348 به علت اینکه پدرش در تهران کار می کرد، همراه با خانواده اش راهی تهران شد و در این شهر سکونت کرد.
شهید بعد از عزیمت به تهران در مدرسه علوی (ملک توران سابق) در کلاس سوم ابتدائی شروع به تحصیل کرد هنوز یک سال نگذشت بود که پدرش را از دست داد از این رو مجبور بود خرج تحصیلش را خودش تأمین کند.
بعدازظهر به مدرسه می رفت و صبحها مشغول فروختن بستنی و باقلوا می شد. در مدرسه استعداد خوبی از خود نشان می داد و همساله شاگرد اول یا دوم میشد و به این شکل دوره ابتدایی را به پایان رساند. در دوره راهنمایی روزها کار میکرد و شبها به مدرسه میرفت ولی به علت فقر مادی و مسائلی که در پیش بود نتوانست ادامه تحصیل بدهد او بعد از مدتی که در ظروف سازی کار کرد وارد کار خیاطی شد.
حسین زندگیش بدین طریق تا اوایل سال 1357 گذشت تا اینکه انقلاب آغاز شد از همان اوایل شروع انقلاب حسین در تظاهرات و راهپیمائیها نقش به سزایی داشت. صبحها به بهانه اینکه سر کار می رود از خانه خارج میش ولی عوض کار به تظاهرات و راهپیمائی بر علیه طاعغوت می پرداخت و پا به ای انقلاب پیش میرفت و در نابسامانیهای اقتصادی و سیاسی که در اوایل انقلاب بوجود آمده بود انقلاب را یاری می کرد.
شهید حسین مقصودی در سال 1358 براساس ضرورت و احتیاج انقلاب کار خیاطی را رها کرد و به بنیاد مستضعفان پیوست و بعد از دو سال خدمت در این نهاد انقلابی دلش آرام نگرفت و شوق خدمت به انقلاب وارد ارتش می شود تا بیشتر خدمت کند از روزهای اوایل پائیر 1360 به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمد و در قسمت انتظامات سپاه مشغول خدمت شد تا اینکه بعد از یک سال در 20 آبان ماه 1361 راهی جبهه های حق علیه باطل گردید و در جبهه سوماری مشغول نبرد با بعثی گردید.
بعد از مدت یک ماه و 10 روز به مرخصی آمد ولی چند روزی که در اینجا (تهران) بود دلش آرام نمی گرفت و بعد ازاینکه مرخصیش پایان یافت در وداع با دوستانش به آنها گفته بود که این آخرین وداع ماست و به مادر و خواهرم بگوئید که دیگر مرا نخواهند دید.
بار دیگر این بار با دلی آکنده از عشق خدا راهی جبهه های جنوب شد و در تاریخ بیستم بهمن ماه سال 1361 که فقط دو روز از حمله والفجر گذشت بود در حالیکه در خط اول جبهه قرار داشت در کربلای فکه به توسط ترکش خمپاره دشم همره با پسر عمویش قاسمعلی مقصودی دار فانی را وداع گفت و عاشقان سوی معبود خویش پر کشید.