نماز صبح به افق سرباز عراقی!
به گزارش نوید شاهد شهرستانهای استان تهران: صادق مهماندوست یکی از جانبازان و آزادگان شهرستان قدس است که خاطرات خود را از روزهای حماسه و ایثار نوشته است و در اختیار سایت نوید شاهد گذاشته است که اکنون قسمت هفتم این خاطرات را در ادامه میخوانید.
نماز صبح به افق سرباز عراقی!
نماز خواندن در اسارت هم ماجراها داشت. از جمله؛ نماز صبح، آن هم در سالهای اول اسارت که اعلام بیداری و تشخیص وقت نماز به عهده سرباز نگهبان آن ساعت اردوگاه بود. به دلیل خاموشی شب و ممنوعیت تردد شبانه در محیط بسته آسایشگاه، اقامه نماز صبح در وقت مقرر امکان پذیر نبود هوا روشن شده بود یا نه؟ نماز قضا شده بود یا خیر؟ خدا میداند، زیرا که برای عراقیها مهم نبود.
به هر حال وقت نماز به دست سرباز عراقی بود که اجازه رفت و آمد و وضو گرفتن و نماز خواندن در داخل آسایشگاه را میداد! حالا تصور کنید یکصد و ده نفر با یک سرویس دستشویی و محیط محدود وضو و آن هم در مدت زمان یک ربع باید دستشویی بروند و وضو بگیرند و نماز بخوانند و دوباره بخوابند تا وقت آمار صبح، که دوباره عراقیها برپا میدادند؟
بیشتر بخوانید: «به یاد مشت عباس صلواتی»
جراحیهای سر پایی در اسارت
یکی از مشکلات و بیماریهایی که در طول سالهای اسارت، اسرا را رنج میداد عفونت ناخن پا مخصوصاً انگشت شصت پا بود به گونهای که شاید کمتر اسیری در آن سالها، ناخن پای او عفونت نکرده و یا انحراف ناخن پای او از قسمت گوشه ناخن، به درون گوشت و پوست پای او نرفته و باعث عفونت و درد شدید آن و مزاحمت و درد سرش جهت راه رفتن نشده باشد.
یک علت بروز این مشکل این بود که در اوایل اسارت، ناخنگیر نداشتیم و بچه ها مجبور بودند با تیغ کهنه مخصوص اصلاح صورت، نسبت به کوتاه کردن ناخن خود اقدام کنند.