خاطرات خودنوشت یک جانباز و آزاده؛ بازجویی با دستگاه برقی!
به گزارش نوید شاهد شهرستانهای استان تهران: جانباز و آزاده صادق مهماندوست خرداد 1344 در جنوب تهران به دنیا آمد. تحصیلات دوران ابتدایی و راهنمایی را در همان محل گذراند و در همین سالها با آغاز انقلاب اسلامی، به همراه خانواده در راه پیماییها و مجالس مذهبی شرکت میکرد. تا اینکه پس از پیروزی انقلاب اسلامی در سال 58 از تهران به شهر قدس (قلعه حسن خان) عزیمت نموده و ادامه تحصیل تا اخذ مدرک دیپلم را در همان شهر ادامه داد.
با آغاز فعالیتهای بسیج در سال 59 به عضویت بسیج در آمده و برای اولین بار در سال 1361 به جبهه های جنگ اعزام و پس از مراجعت در فعالیت های اجتماعی و بسیج و ... مشغول گردید.
تا اینکه پس از اخذ مدرک دیپلم در سال 62 چند ماهی را به تدریس در مدارس شهر قدس پرداخت و در اسفند همان سال برای بار دوم به جبهه های عملیاتی عازم و در عملیات غرور آفرین خیبر حضور یافت تا اینکه در تاریخ یازدهم اسفندماه سال 62 در منطقه عملیاتی هورالهویزه پس از مجروحیت از ناحیه کتف و دست راست، به اسارت مزدوران بعثی گرفتار آمد و طی مدت 78 ماه در قسمتهای مختلف خدمتگزاری به اسرا پرداخت.
ضمن آموزش قرآن و سواد آموزی و دروس عربی و انگلیسی، چند سال نیز از طرف اسراء به عنوان مسئول آسایشگاه انتخاب و مشغول انجام وظیفه شد. تا اینکه در تاریخ بیست و ششم مردادماه سال69 پس از توافق ایران و عراق به میهن اسلامی بازگشت و به ادامه خدمت به میهن اسلامی مشغول شد و ضمن اخذ مدرک لیسانس به تدریس در مدارس شهر قدس ادامه داده و در سال 89 نیز به افتخار بازنشستگی نائل آمد.
آنچه در ادامه می خوانید خاطرات خود نوشت «صادق مهماندوست» است، که قسمت اول آن تقدیم مخاطبان میشود:
یکی از موارد شکنجه اسرا توسط بعثی های عراقی را می توان به شکنجه با دستگاه مولد برق اشاره کرد که شامل دو قسمت می شد، یک بخش دستگاه مولد برق، شبیه تلفن های قدیمی بود و بخش دیگر، دو رشته سیم متصل به آن، که دو سر آن ها نیز دو عدد گیره فلزی شبیه گیره پرده های قدیمی بسته بودند.
شکنجه گران مزدور، دو گیره را به دو لاله گوشها وصل می کردند و پس از چرخش اهرم مربوطه، به فعال کردن مولد برق می پرداختند که برق نسبتاً قوی از دو لاله گوش به بدن اسیر وارد می شد که یکی از بدترین انواع شکنجه ها بود که فشار بسیار زیادی را بر اعصاب و روان وی وارد می نمود. این شوک برقی تا مدت ها موجبات سردرد و ناراحتی آن فرد را فراهم می آورد.
یکی از شیوه های سربازان عراقی برای گرفتن اعتراف از اسرا ، علاوه بر کتک زدن با انواع شیلنگ و کابل و یا حبس در اتاق های کوچک و مرطوب و... استفاده از پنکه های سقفی بود. در این شیوه غیر انسانی، فرد مورد نظر را به داخل اتاقی که دارای پنکه سقفی بود، می بردند و پس از بستن دست های وی از پشت، او را از ناحیه پا و به شکل وارونه به پنکه می بستند و او را در حالی که سر و ته قرار داشت مورد شکنجه قرار می دادند
سپس با روشن کردن پنکه و چرخش آن موجب آزار بیشتر وی می شدند تا اینکه بتوانند به این شیوه، اعترافاتی را در خصوص عملکرد اسرا در آسایشگاه ها و دیگر زمینه ها از او بگیرند، البته تحمل آن همه فشار و استرس و شکنجه و عدم اقرار به خواسته بعثی ها نیز امری سخت بود که عنایات الهی همیشه مددکار بچه ها می شد.
ادامه دارد...