نوید شاهد - شهید دستواره در دست‌نوشته‌های خود آورده است: «بسیار دلم بر آن است تا از شهدا بگویم، لکن لحظه‌ای تفکر عمیق متوجه‌ام می‌سازد که بتوانم لب به سخن باز کنم یا قلم را به حرکت درآورم؛ زیرا من در کوچکی و ناتوانی محض و آن‌ها در نهایت و غایت کمال هستند.»

شهدا در نهایت و غایت کمال هستند

به گزارش نوید شاهد شهرستان‌های استان تهران، شهید سیدمحمدرضا دستواره، یادگار «سیدنقی» و «قدسی» یکم بهمن ماه سال 1338 در شهرستان ری به دنیا آمد. وی تا پایان دوره متوسطه در رشته تجربی درس خواند و دیپلم گرفت. مدتی در کمیته انقلاب اسلامی کار می‌کرد. سال 1362 ازدواج کرد و صاحب یک پسر شد و سپس به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. این شهید گرانقدر سیزدهم تیر ماه سال 1365 با سمت قائم مقام لشکر 27 محمد رسول الله(ص) در مهران توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت ترکش به قلب و پهلو به شهادت رسید. مزار وی در بهشت زهرای شهرستان تهران واقع است.

لازم به ذکر است برادران دیگر سید محمدرضا که سیدمحمد و سیدحسن نام دارند نیز به شهادت رسیدند.

دست‌نوشته شهید «سید محمدرضا دستواره»

«خدای بزرگ را حمد و ثنا و سپاس که به نعمت زیستن در این عصر و زمانه ما را متنعم نمود؛ عصر و زمانه‌ای که تمامی پیام‌های سرخ تاریخ تجلی و ظهور پیدا کرده است؛ عصر و زمانه‌ای که محمد(ص) را با پرچم «لااله الاالله» در پیشاپیش امتش می‌یابیم، و علی (ع) را بر بالای منبر در حال اظهار حق و در محراب عبادت و با فرق شکافته و در دل نخلستان به کار و کوشش و در میدان کارزار در حال نبرد و مبارزه با ذوالفقارش که بر سر خصم جهول فرو می‌آورد و هرگز تن به ذلت و سازش با عدو در نمی‌دهد. در عصر و زمان‌های که حسین (ع) را در هجرت از مدینه منوره به مکه و از آن‌جا به کربلا و عاشورا مظلومانه با 72 یار در مقابل نهایت کفر و ظلم و پس آنگاه بر زیر سم اسب ظالمان و سر به بالای نیزه خصم می‌بینیم. و زینب را در ادامه راه او و کودکانش را در بیابان‌های نینوا و گوشه‌های خرابه می‌یابیم، یعنی عصر و زمانه انقلاب اسلامی، و خدای را از این نعمت سپاسگزاریم و شکرگزار.

و درود واسعه ایزدی به روان پاک بزرگ پیامبر گرامی اسلام محمد نبی عبدالله و علی و زهرا و سلاله‌های پاکشان تا خاتم الوصیین قائم آل محمد حضرت حجه ابن الحسن المهدی و نیز درود و سلام به شهدایی که در جوار رحمت حق‌تعالی آرمیده‌اند. بسیار دلم بر آن است تا از آنان بگویم لکن لحظه‌ای تفکر عمیق متوجه‌ام می‌سازد که بسیار کوچک‌تر و ناتوان‌تر از آنم که بتوانم لب به سخن باز کنم یا قلم را به حرکت درآورم. زیرا من در کوچکی و ناتوانی محض و آن‌ها در نهایت و غایت کمال هستند. پس هرگز در خود چنین نمی‌بینم و جز آن‌که از خدای بخواهم جرعه‌ای نیز از گوارا شربت آنان به من عنایت فرماید، چیز دیگری نمی‌توانم بگویم.

و سلام به رزمندگانی که امام امت در موردشان می‌فرماید: جز این‌که بگویم السلام علیکم یا خاصه اولیاءالله، مرا دیگر توان وصفی نیست. پس من چه کنم که هیچم و هیچ ندانم به خدا؟!

و اما امام ما؛ تمام شهدا دعاگویش هستند، چون به واسطه راهنمایی او راه نجات یافتند و توان پیمودن راه حق را، و تمام رزمندگان و سلحشوران و خلاصه امت حزب الله باید گوش به فرمانش باشند که فرمان او فرمان خداست و جز کلام خدا و پیام خدا چیزی نمی‌گوید. قیام کرده است که بگوید ما نه ظلم می‌کنیم و نه زیر بار ظلم می‌رویم و این همان مکتب اسلام است و بس که تمام انسان‌های مسلم این را گفتند و فدای راه دین گشتند.

خدایا کمکم کن تا پیرو این امام باشم و مرضی رضای تو، خدایا کوچکم، ضعیم، ناتوانم و تو بزرگی، با قدرتی و توانا عنایت کن پیروزی اسلام و نابودی کفار و بگشا راه کربلا و قدس را.

سید محمدرضا دستواره

1363/9/16»
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده