درس بزرگ
شنبه, ۳۰ آذر ۱۳۹۸ ساعت ۱۲:۱۹
وقتی وارد فاو شدم و چشمم به چهره خاک گرفته و تن نحیف و چشم های ملتمس خواب حاج ملا افتاد، دلم سوخت بچه ها گفتند؛ چند شبانه روز است که او خواب کافی نداشته است مدام در خط مقدم حضور دارد.
به گزارش نوید شاهد شهرستان های استان تهران،
کتاب «اکیپ حاج هادی» کتابی سراسر خاطره است؛ خاطراتی از دوران هشت سال
دفاع مقدس، از مردمی که به صورت رسمی و آییننامهای درگیر جنگ نبودند،
بلکه دلهایشان آنها را به سمت دفاع از اعتقادات و میهن سوق داد. شاید کمتر
اسلحه به دست گرفته باشند، اسحله آنها تلاشهایی بوده است که برای بهتر
شدن شرایط رزمندگان در جبههها انجام دادند. در ادامه برشی از این کتاب را
می خوانید.
درس بزرگ
اسفند ۶۴ بود یک ماه از عملیات والفجر ۸ سپری شده بود که ملااقایی اکیپ را به منطقه عملیاتی فاو فراخواند.
وقتی
وارد فاو شدم و چشمم به چهره خاک گرفته و تن نحیف و چشم های ملتمس خواب
حاج ملا افتاد، دلم سوخت بچه ها گفتند؛ چند شبانه روز است که او خواب کافی
نداشته است مدام در خط مقدم حضور دارد گرچه آنها هم از نظر جسمانی وضعیت
خوبی نداشتند اما حاج ملا به عنوان فرمانده شان به خاطر کار زیاد و حضور
مداوم در محور عملیاتی از همه ضعیف تر شده بود.
بنابراین
فکر کردم یک فرمانده علاوه بر حضور در کنار نیروها از نظر قوای بدنی باید
آنقدر قوی باشد که بتوانم فکر های جدیدی تولید کند و عملیات را خوب هدایت
نماید به همین خاطر تصمیم گرفتم برای او و فرماندهان دیگر غذاهای مقوی تری
تدارک ببینم تعدادی کله پاچه گوسفند با خود برده بودم چهار و پنج تا می شد
همه را با گذاشتم صبح که شد رفتم سنگر فرماندهی و حاج ملا و علیرضا زواره و
یکی دوتای دیگر را به خوردن کله پاچه در مقر شهید طبرسی دعوت کردم.
حاج
ملا و زوار این دو یار و یاور همیشگی از خوردن کله پاچه پرهیز نمودند. به
آنها گفتم: یک نگاهی به خودتان بیندازید آخر به شما هم میگویند فرمانده!
آن قدر ضعیف و نحیف شده اید کسی باور نمیکند که فرمانده باشید شما باید
توان جسمانی تان را بالا ببرید تا بتوانید فکرهای نو به کار بیندازید.
حاج
ملا گفت؛ اگر کله پاچه به اندازه همه نیروها باشد ما هم می خوریم اگر نه
هرگز لب نخواهیم زد هرگاه این کار را کردید یادتان باشد که اول باید
نیروهای خط مقدم نوش جان کنند و بعد مابقی نیروها.
این
درس بزرگی بود که من از آن مرد بزرگ آموختم یک جاهایی آدم حاضر است از جان
بگذرد اما از شکمش ته، اما یک جایی هم هست که ارزش خاصیت از شکم گذاشتن
کمتر از از جان گذشتن نیست.
منبع: کتاب اکیپ حاج هادی
نظر شما