زندگی نامه

در زندگی‌نامه شهید «سیدمحمد سادات خوانساری» آمده است: ایشان سرباز فداکار ژاندارمری بود، در ۲۳ سالگی با قدم‌نهادن در مسیر دفاع از میهن، نام خود را در تاریخ دفاع مقدس جاودانه کرد. او که در عملیات رمضان به شهادت رسید، امروز یادش نماد ایثار و عشق به انقلاب است.

شهید سرلشکر پاسدار «امیرعلی حاجی زاده»، فرمانده نیروی هوافضای سپاه پاسدران انقلاب اسلامی بود که در بامداد جمعه ۲۳ خرداد در حمله ددمنشانه رژیم صهیونیستی به مقام شهادت رسید.

شهید علیرضا بوستان افروز قهرمان ملی جودو و افسر متعهد پدافند هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران بود که در پی حملات تروریستی رژیم صهیونیستی به تهران، به فیض شهادت نائل آمد.

شهید محمدرضا همایونی در سحرگاه ۲۸ خرداد ۱۳۶۲ مصادف با ۶ رمضان دیده به جهان گشود. متن کامل زندگی این شهید بزرگوار را در نوید شاهد می‌خوانیم.

 شهید «مرتضی باقری» جوانی متعهد از اسلام‌آبادغرب بود که پس از کسب تحصیلات دیپلم، وارد سپاه پاسداران شد و با مسئولیتی خطیر در معاونت سپاه کرندغرب، در کنار ایمان راسخ و انسان‌دوستی بی‌نظیر، نصف حقوق خود را صرف کمک به محرومان می‌کرد. او در نهایت در نبرد با ضدانقلاب در منطقه بیونیج کرندغرب به فیض شهادت نائل آمد.

شهید محمدعلی آرمیده، فرزند سیدعلی، متولد بهمن ۱۳۴۷ در حومه کرج، از نوجوانان مومن و انقلابی بود که از کودکی در مسیر قرآن و انقلاب قدم نهاد. او که آرزوی شهادت در دل داشت، سرانجام در سن ۱۹ سالگی، در سال ۱۳۶۶ در جبهه‌های نبرد به فیض عظیم شهادت نائل آمد.

از محله‌های نارمک تهران تا خط‌مقدم نبرد حق علیه باطل؛ زندگی‌نامه حماسی مردی که با عشق به قرآن و ایمان راسخ، قدم در راهی نهاد که پایانش را تنها خدا می‌دانست. شهید سیدحسین آقایی طبالوندائی، فرمانده دلیری که در خاکریزهای جنوب، جان را به دستان مولایش سپرد و هنوز پس از دهه‌ها، یادش چون خورشیدی بر تارک تاریخ دفاع مقدس می‌درخشد.

در زندگی نامه خلبان جاویدالاثر شهید «محمدرضا آذرفر» آمده است: با آغاز جنگ تحمیلی، پس از چندین پرواز و عملیات برون مرزی و گشت هوایی سرانجام طی درگیری با هواپیماهای دشمن در عملیات گشت هوایی خلیج فارس به شهادت رسید.

در زندگی نامه شهید «علی رضا زارعی» آمده است: خصوصیات اخلاقی و رفتارش در خانواده ارزنده، نیکو، رئوف و مهربان بود، برخوردی خوش‌گفتار و صبورانه با دوستان و فامیل داشت و مشکل‌گشای خانواده بود و از نظر عقلی، همچون مردان ۴۰–۵۰ ساله پخته رفتار می کرد.

در زندگی‌نامه و خاطرات شهید «محمدعلی بازرگان» آمده است: از همان کودکی، علاقه‌ی شدیدش به خلبانی، مسیر زندگی‌اش را تعیین کرد، عشق به پرواز، او را از کودکی تا شهادت در راه دفاع از میهن و دین همراهی کرد.

در هشتم خرداد ۱۳۶۱، آسمان اشتهارد شاهد پرواز فرشته‌ای از تبار رنج و مقاومت بود؛ جوانی که از محرومیت‌های زندگی برخاست و در اوج جوانی، با شهامی آتشین به استقبال مرگ رفت تا نامش در دفتر زرین شهیدان جاودانه شود. شهید محمدحسین اخی، آن کارگر ساده‌اشتهاردی، نه یک سرباز عادی، که اسطوره‌ای از ایثار و وفاداری بود. او که از کودکی یتیم شده بود، عشق به حسین(ع) و امام خمینی(ره) را در قلب کوچکش پرورش داد و سرانجام، در آستانه پایان خدمت سربازی، با اصابت ترکش خمپاره به شکمش، به آرزوی دیرینه‌اش رسید: شهادت در راه خدا. اینک پس از چهار دهه،خدمت سربازی، با اصابت ترکش خمپاره به شکمش، به آرزوی دیرینه‌اش رسید: شهادت در راه خدا. اینک پس از چهار دهه، یادش همچون چراغی فروزان، راه نسل جوان را روشن می‌کند: "زندگی، عطش است و شهادت، سرچشمه‌اش!"

شهید شوقی همیشه به دعا برای طول عمر رهبر کبیر انقلاب و تعجیل در فرج امام زمان (عج) سفارش می‌کرد.

در زندگی نامه شهید امیر سرتیپ دوم «سید علی اکبر هاشمی» آمده است: در دوران پیروزی انقلاب اسلامی نقش اساسی در توزیع و نشر پیام‌های حضرت امام در منطقه شمیرانات، چیذر، اختیاریه و لویزان داشت و از شگرد‌های خاصی برای توزیع اعلامیه‌های امام خمینی (ره) استفاده می‌کرد و با گذاشتن اعلامیه‌ها در کیف دختر دبستانی خود به اتفاق دخترش آنها را توزیع می‌کرد.

در زندگی‌نامه و خاطرات شهید «نادر شکوری» آمده است: ازهمان ابتدای تولد در زندگی محقر پدر فرهنگی‌اش طعم تلخ محرومیت را چشید، و از این محرومیت سیرتش به خصائل ملکوتی آراسته گردید، پس از شروع جنگ او خود داوطلب انجام خدمت سربازی گردید و مستقیما به جبهه جنگ خوزستان منطقه کرخه کور دزفول گسیل داده شد.

در زندگی‌نامه و خاطرات شهید «نادر شمسائی قهیازی» آمده است: دوره تیراندازی و سایر فنون جنگی را در میدان تیر و تعلیمات فشرده و سنگین را در پادگان ۲۱ حمزه تهران آموخت و پس از پایان تعلم و گرفتن قبولی فنون جنگی و با موافقت دبیرستان محل تحصیلی و تائید امام جماعت مسجد، به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت وعازم جبهه خونین شهر شد.

در زندگی‌نامه و خاطرات شهید «هوشنگ چگینی» آمده است: فعالیتهای خود را از دوران تحصیل با تشکیل انجمن‌های اسلامی، انتشار نشریات دانش آموزی و تدریس ایدئولوژی آغاز کرد. او پس از پیروزی انقلاب اسلامی در جهاد سازندگی کردستان، تبلیغات آموزشی منطقه ۴ تهران و تظاهرات ضداستکباری حضوری پررنگ داشت.

در زندگی‌نامه و خاطرات شهید «مهدی فریدطالب نیا» آمده است: نماینده دانشجویان و دبیر ریاضی و رییس گروه ریاضی آموزش و پرورش بود. دانش آموزان بسیاری جذب کلاسهای اسلام شناسی او شدند. این دانشجوی پاسدار به علت مخالفت سپاه پاسداران با اعزامش به جبهه بدلیل مسئولیت راهبردی اش در سپاه از طریق بسیج راهی میدان نبرد شد.

در زندگی‌نامه و خاطرات شهید «علی فرشید فر» آمده است: با توجه به محدودیت های مادی و اقتصادی مشکلاتی در جمع خانوادگی وجود داشت، که هرگز از نظر روحی دچار تزلزل نشد و ایمانش به اسلام و انقلاب، ستون محکم زندگی او بود. از همان اوان کودکی در مجالس مذهبی، محافل دینی، نماز جماعت و قرائت قرآن حضور فعالی داشت.

در زندگی‌نامه و خاطرات شهید «شعبان علی توکلی» آمده است: در دوران دبیرستان، با مشاهدهٔ تبعیض‌ها و ظلم‌های رژیم پهلوی، قلم به دست گرفت و با انشا‌های انقلابی به میدان آمد. حتی یک بار به دلیل نوشتن این انشاها، در درس انشاء تجدید شد اما این مانع از ادامهٔ مبارزه‌اش نشد.

در زندگی‌نامه و خاطرات شهید «اکبر کهن زاده» آمده است: با عشق به چهارده معصوم بزرگ شد، در هفت سالگی به مدرسه رفت و در همان موقع تحصیل همراه با برادرش که دو سال کوچکتر از او بود در هیئت جوانان مکتب الزهرا توسط مادرش اسم نویسی کرد.