جانباز ۷۰ درصد در گفت‌وگو با نوید شاهد
يکشنبه, ۲۸ مرداد ۱۴۰۳ ساعت ۲۱:۵۳
جانباز ۷۰ درصد «جعفر خرم» می‌گوید: «می‌توانم بگویم جراحاتی که بر اثر حضور در جبهه برایم پیش آمده بود، هیچ‌گاه باعث رنجشم نمی‌شد، زیرا راهی که انتخاب کرده بودم آگاهانه و با نیت کسب رضای الهی و اهل‌بیت (ع) بود.»

به گزارش نوید شاهد شهرستان‌های استان تهران، یکی از آزمون‌های بزرگ دوران هشت سال دفاع مقدس و سال‌های پس از آن بود که شهدا، ایثارگران، آزادگان و جانبازان و خانواده‌های آنها توانستند از این آزمون الهی سربلند خارج شده و این مسیر را به خوبی حفظ کنند.

خداوند در هر زمان‌ بندگان خود را به گونه‌های مختلف مورد آزمون قرار می‌دهد، آزمون‌هایی که اگر شاید، بصیرت و بینش اسلامی در آن وجود نداشته باشد نتوان از آنها سربلند خارج شد.

«خرم» جانباز ۷۰ درصد:

«جعفر خرم» یکی از جانبازان ۷۰ درصد شهرستان اسلامشهر، از جمله کسانی است که با خدای خود معامله کرد و در دوران دفاع مقدس از ناحیه سر به شدت مجروح شد. نوید شاهد شهرستان های استان تهران گفتگویی با وی انجام داده‌ است که تقدیم حضور علاقه‌مندان می‌شود.

حضور در مسجد در تمام دوران نوجوانی‌

خرم خود را اینچنین معرفی می‌کند: جعفر خرم هستم، در سال ۱۳۴۸ در استان زنجان به دنیا آمدم. یادم می‌آید تا مقطع دوم ابتدایی در زنجان بودیم و بعد از آن به استان تهران و شهرستان اسلامشهر مهاجرت کردیم. در دوران نوجوانی و جوانی در فعالیت‌های انقلابی حضور فعال داشتم. اوقات فراغتم را به انجام امور فرهنگی در مسجد سپری می‌کردم. در فعالیت‌های انقلابی از جمله؛ گشت‌زنی شبانه نیز حضور داشتم.

شعار مرگ بر شاه

این جانباز ۷۰درصد در ادامه به بیان خاطره‌ای در خصوص روزهای سرنوشت‌ساز انقلاب اسلامی اشاره کرد و گفت: یادم می‌آید ۱۲ساله بودم که یکبار در راهپیمایی شرکت کرده بودم و فریاد "مرگ بر شاه" سر می‌دادم، ناگهان یک نفر از پاسگاه بیرون آمد و یک سیلی محکم به گوش من زد و گفت: بار آخرت باشد، همچین حرفی را میزنی.

دانش‌آموزی که دفاع از کشور را وظیفه خود می‌دانست

وی افزود: دانش آموز دوره متوسطه بودم که تصمیم گرفتم به جبهه بروم. با اینکه سنم اجازه حضور در جبهه را نمی‌داد اما شور و شوق دفاع از کشور آرام و قرار را از من گرفته بود. با اصرار زیاد توانستم خانواده‌ام را راضی کنم که به جبهه بروم. جبهه همه‌اش عشق بود و ایثار. اگر من عشق مجازی را لازمه عشق حقیقی بدانم، بهترین و بالاترین درجه عشق مجازی را در جبهه‌ها دیدم. چون لحظه‌ای از عشق حقیقی جدا نبود و آن چیزی نبود جز دوست داشتن نعمات خدا.

زمان عملیات و حال و هوای خوب بین رزمندگان 

این جانباز اضافه کرد: در زمان عملیات حال و هوای بسیار خوبی بین رزمندگان ایجاد می‌شد، دعا و مناجات می‌خواندند، حلالیت می‌طلبیدند، وصیت‌نامه می‌نوشتند، شوخی می‌کردند، مثلا به برخی دوستان می‌گفتند: شما خیلی نورانی شده‌ای و حتما شهید می‌شوی، ما را هم شفاعت کن و .... البته در طول عملیات خستگی جسمی هم بود و گاهی یکی دو روز امکان استراحت پیش نمی‌آمد؛ در مواردی گرسنگی هم بود چون برخی ارتفاعات صعب‌العبور بود و غذا دیر می‌رسید، اما الان که به آن زمان نگاه می‌کنم، متوجه می‌شوم آن دوران بهترین روزهای زندگی من بوده است. احساس می‌کنم آن زمان در محیطی بودیم که تقریبا همه اهل گذشت، فداکاری و ایثار بودند و کمتر کسی به فکر مسائل دنیوی بود.

با خدا معامله کرده بودم

این جانباز دوران دفاع مقدس ادامه داد: یادم می‌آید در یک عملیات مجروح و بیهوش شده بودم. آن منطقه صعب‌العبور نیز بود و با همکاری رزمندگان مرا به بیمارستان منتقل کردند و من جان سالم به‌در بردم. اگر این همکاری و ایثار نبود من همانجا به لقاالله می‌پیوستم. من چندین بار در جبهه مجروح شدم. یکبار گلوله به پایم اصابت کرد. مرحله بعدی گلوله به پیشانی‌ام اصابت کرد و نیمه سرم از بین رفت. بارها عمل جراحی انجام دادم تا ظاهر سرم مناسب شود. می‌توانم بگویم این جراحات هیچ‌گاه باعث رنجشم نمی‌شد، زیرا راهی که انتخاب کرده بودم آگاهانه و با نیت کسب رضای الهی و اهل‌بیت (ع) بود.

خرم می‌گوید: ما برای دفاع از ناموس، خاک و مملکت به ندای امام خمینی(ره) پاسخ دادیم تا حتی یک وجب از خاک کشور عزیزمان به دست بدخواهان نیفتد.

این جانباز بزرگوار به آرزوی خود اشاره کرد و گفت: من هم آرزو داشتم جزو شهدا باشم که سرنوشت چنین رقم خورد و مجروح جنگ شدم. از شهدا می خواهم در آن دنیا دست ما را بگیرند و شفاعت همه ما را بکنند.

تنظیم کننده: سعیده نجاتی

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده