شهید «اسماعیل آب نیکی» در قسمت اول وصیت نامه‌اش نوشته است: «اراحتى و گريه نكنيد بر سر كوچه‌ها و خيابان‌ها چهره چندان شاد داشته باشيد تا دشمن كوردل و گرگ صفت بداند هر چه ايران شهيد بدهد جوان بدهد باز هم شادتر است.»

ش

به گزارش نوید شاهد شهرستان های استان تهران: شهید اسماعیل آب‌نیکی، یادگار «حسین» و «زهرا» یکم فروردین ماه سال 1345 در شهرستان رودبار دیده به جهان گشود. وی تا پایان دوره راهنمایی درس خواند. نقاش لوازم چوبی بود و سپس به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. این شهید گرانقدر بیست و پنجم خرداد ماه سال 1362 با سمت تک تیرانداز در قصرشیرین توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت گلوله به کمر، قلب و سینه به شهادت رسید. مزار وی در بهشت زهرای شهرستان تهران واقع است.

بیشتر بخوانید: یا مهدی(عج)! مرا عضوی از سربازان خود قرار بده 

قسمت اول متن وصيت‌نامه شهيد «اسماعيل آب‌نيكى» را در ادامه مرور می‌کنیم:

به نام خداى تبارک و تعالى كه از اويم، براى اويم. هستيم براى اوست رفتنم براى اوست و بازگشتم بسوى اوست و با درود و سلام بيكران به پيشگاه مقدس ولى عصر ارواحنا له الفداء مهدى صاحب الزمان مولا و آقايم كه سرباز اويم و محضر شريف نايب بر حقش بزرگمرد تاريخ عصر حاضر رهبركبير انقلاب به بت شكنى ابراهيم زمان به پير جماران به رهرو پيامبران و با درود و سلام بى‌پايان به ارواح پُر فتوح شهداى به خون خفته انقلاب و جنگ تحميلى عراق بر عليه ايران اسلامى و با سلام و درود به امت واحد و قهرمان و شهيد پرور ايران و با عرض تبريک و تهنيت به مناسبت پنجمين سالگرد پيروزى انقلاب اسلامى ايران اما بعد در اين فرصت طلائى موفق شدم چند سطرى ازمطالب مهم را برايتان بنويسم كه اين سخن تازگى ندارد بلكه همان پيام شهدا و بهاى خون آنهاست و شايد هم آخرين سخنانى باشد با شما.

با توجه به اينكه قريب چند ماه با برادران پايگاه به خصوص برادر مصطفى و برادر محمد اردستانى رابطه داشتم كه جاى دارد از ايشان هم تشكر كنم و اميدوارم مرا حلال كنند. در جبهه آرزو دارم كه يكى از اين دو نصيب من شود يا فتح كربلا يا شهادت. انشاءالله.

بارالها؛ بنده حقير خودت را در صف خوبانت قرار ده. هر چند بنده در نزد اطرافيان و يارانت روسياه هستم. اما مرا مورد عفو و بخشش خود قرار ده و مرا به بزرگوارى و لطف و كرم و بخشندگى خودت ببخش و يا رب مرا با خوبانت محشور بدار و اين عبادات كم و ناچيز را از من قبول بدار.

خدايا؛ به راهت آمدم اما مرا از درگاهت بدون حاجت دست خالى برمگردان. دست راست مرا از اعمال نيكم پُر گردان و دست چپم را قطع‌كن تا نامه عمل بدم را به دستم نگذارى كه بارالها؛ مرا همچون حسين(ع) بميران و مادرم را همچو زينب شير دل و صف شكن و بر آنان صبر و استقامت چندان زياد و بردبار و شكيبا قرار ده.

بارالها؛ درگذشتگان مرا مورد عفو خود قرار ده. پدر و مادرم را از من راضى و خشنود بگردان. يا مهدى(ع) مرا عضوى  از سربازان خود قرار بده. پدر و مادرم را از من راضی و خشنود بگردان. یا مهدی(ع) مرا عضوی از سربازان خود قرار بده. مرا ببخش زيرا نتوانستم يک سرباز خوب برايت باشم ولى روى سخنى با پدرم: در حقيقت شما با بزرگ مردى و رشادت تمام و پايدارى خودتان با اتكال به قدرت الهى اين شعار جنگ، جنگ تا پيروزى را كاملاً و بنحو احسن در ذهن خود جاى داده و در آن هيچ شک و ترديدى نخواهد بود.

لازم مى‌دانم چند جمله ذكر كنم و بدان مطلب اشاره بكنم و مستضعفان جهان چشم به اين جنگ دوخته‌اند بايد شما همانطورى كه مى‌دانيد راه مرا ادامه دهيد نه شما بلكه تمام برادران عزيزم و نه اينكه ادامه راه تنها اين باشد كه انسانها جبهه بيايند تا راه را ادامه دهند بلكه در همان خانه خود در همان جايى كه شبها من درون آن سر به بالين مى‌گذاردم به اين ترتيب كه دشمن شاد كن نباشد و هر آن براى بنده ناراحتى و گريه نكنيد بر سر كوچه‌ها و خيابان‌ها چهره چندان شاد داشته باشيد تا دشمن كوردل و گرگ صفت بداند هر چه ايران شهيد بدهد جوان بدهد باز هم شادتر است و همانطور كه امام عزيزمان فرمودند: «اگر بكشيد پيروز و اگر بميريد پيروز هستيد.»

اميدوارم مرا حلال كنيد زيرا بسيار اذيت كردم ولى مى‌دانستم مرا نمى‌بخشى ولى آنقدر به درگاه خداوند با واسطه قرار دادن امامان و آن قدر دعا و گريه كردم و با خدايم گفتم خدايا؛ اگر پدرم مرا حلال نكند چه كنم خدايا مرا تا نبخشيدى مرا از دنيا مبر و اگر از دنيا رفتم مطمئن هستم كه خدا مرا بخشيده و تو هم پدر مرا ببخشيد حلالم كن. انشاءالله كه همينطور باشد.

ادامه دارد...

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده