مادرم، همانند شهادت برادرانم استوار باش
به گزارش نوید شاهد شهرستانهای استان تهران، شهید منصور اسماعیلینودولقی، یادگار «یوسفعلی» و «هاجر» بیست و هشتم بهمن ماه سال 1348 در شهرستان تهران به دنیا آمد. او تا اول متوسطه درس خواند و سپس به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. این شهید گرانقدر بیست و سوم خردادماه سال 1367 در شلمچه بر اثر اصابت ترکش خمپاره به شهادت رسید. تا کنون اثری از پیکرش به دست نیامده است.
بیشتر بخوانید: مادر سه شهید: فرزندانم در اطلاعت از ولایت فقیه به جبهه رفتند
فرازهایی از وصیتنامه شهید:
خداوندا! ما را با شهید و شهادت آشنا بگردان. شهیدانی که خدایشان را شناختند و بالاخره سوختند و با سوختن خود امتی را روشنایی بخشیدند. سلام و درود دارم بس فراوان به کلیه رزمندگان جانباز و همسنگرانم.
ای عزیزانی که شب و روز در حفظ این انقلاب اسلامیمان کوشا هستید. رزمندگانی که از کیان و شئون مملکت اسلامی که در آن چندین میلیون مردم مستضعف وجود دارد پاسداری میکنند و از خور و خواب خویش زده و به خاطر رضای خدا پا به میدان پیکار نهاده اند. در ابتدا سلامی دارم خدمت پدر صبور، شجاع و باایمانم.
پدر جان! از راهی دور با شما صحبت میکنم شاید که این راه دور نزدیک کربلا باشد. پدر جان! چه رنجها و مشکلاتی را که برای تربیت ما ندیدید. پدر جان! در مصائب و مشکلات شکیبا و بردبار باش و بر خدا توکل کن. و سلامی فراوان دارم بر مادر زینب گونه ام.
مادری که با تمام سختیها و مشکلات و مشقات زندگی توانست فرزندانی تربیت کند که مفید این مملکت اسلامی شوند. مادر جان! ای مادری که در تمام مسائل با شما درد و دل میکردم و گفتنیها و پند و اندرزها را از شما میآموختم.
وقتی حسین برادرم شهید شد یادتان هست که چگونه کوبنده و استوار سخنرانی کردید و با دست خود فرزندتان را بخاک سپردید و همانطور نیز در شهادت ناصر برادرم بیش از پیش همچون کوه استوار و مقاوم ایستادید، دوست دارم بر سر قبر بنده نیز آنچنان صحبت کنید که پشت حزب اله گرم و پشت کفار را سست و لرزان کنید و هرگاه به یاد این حقیر و حسین و ناصر افتادید، قرآن را باز کرده قدری تلاوت کنید. زیرا خداوند میفرماید: «یاد من دلها را تسکین می دهد.»
این دنیا دنیای زودگذری است. بیاییم و این فرصتهایی را که همچون ابر میگذرد استفاده لازم و مطلوب را ببریم. بیاییم اگر تا بحال نبودهایم، حالا باشیم. هنوز دیر نشده. ای برادران و بستگانم! پشتیبان امام عزیز و در خط او باشید و حافظ اماممان باشید. در کارهای خیر از یکدیگر پیشی بجویید و حتما به مساجد بروید. گفتنیهایی را که بایستی میگفتم، گفتم. بالاخره نوشتهها را کم کنم.
فقط بگویم که هر چیزی از بنده بجای مانده بود آن را به مصلحت خودتان به فقرا و نیازمندان جامعه اسلامی کمک نمایید. ما که در این دنیا چیزی نداشتیم و از این بابت نیز خیلی خوشحالیم که نداشتیم و رفتیم. ما را با حلالیتتان خوشحال کنید. من زنده هستم و در کنارتان.
انتهای پیام/