براى احياى فرهنگ اسلامى، لحظهاى دست از پشتكار برندارید
به گزارش نوید شاهد شهرستان های استان تهران: شهید جمشید میرزایی، یادگار «مرتضی» و «صونا» چهارم اردیبهشت ماه سال 1342 در روستای چتاب از توابع شهرستان میانه به دنیا آمد. دانشجوی دوره کاردانی در رشته تربیت معلم بود. سپس به عنوان بسیجی در جبهه حضور داشت. این شهید گرانقدر بیست و یکم اسفندماه سال 1362 با سمت کمک آر پی چی زن در فکه توسط نیروهای عراقی به شهادت رسید. مزار او در بهشت زهرای شهرستان تهران قرار دارد.
بیشتر بخوانید: دشمن میخواهد با نابودی استعدادها و امكانات بر ما مسلّط شود
قسمت دوم وصیتنامه پُرمحتوای شهید «جمشيد ميرزایی» را در ادامه میخوانید:
و اما برادرم مجتبى:
كه همه زحمات من به گردن تو خواهد افتاد مىدانم خيلى دوست داشتى به جبهه بيايى ولى وضع خانوادگيمان اجازه نمىداد به هر حال اين را مىدانم همانطورى كه به من قول دادى نخواهيد گذاشت جاى من در خانه خالى بماند.
اما بعد از خانواده، از بقيه اهل فاميل و دوستان و آشنايان و همه كسانيكه مرا مىشناسيد مىخواهم بدیهایى كه من در قبال آنها كردهام بخشيده و مرا حلال كنند و توصيهاى نيز به آنها دارم اينكه اگر چنانچه شک و ترديدى در مورد انقلاب دارند بر طرف كنند، چرا كه اين انقلاب ادامه نهضت پيغمبر اكرم (ص) و قيام امام حسين (ع) مىباشد و اگر كسى بهخواهد با اين انقلاب آگاهانه يا نا آگاهانه مخالفت كند بداند كه با خدا جدال مىكند، بخود بيايند تا دنيا و آخرتشان تباه نشود.
از برادران همكار در آموزش و پرورش نيز عاجزانه تقاضا مىكنم براى احياى فرهنگ اسلامى و رهايى از فرهنگ استعمارى لحظهاى صبر و پشتكار را از دست ندهند چرا كه كارشان و مسئوليتشان بس عظيم و خطير است و دشمنان منافق نيز در كمين هستند.
و بعد سخنى دارم با برادران دانش آموزى كه من در خدمتشان بودم:
آرزو داشتم تا به خدمتگذارى شما كه اميد انقلابيد مشغول باشم ولى دشمنان خدا از اين آرزو مرا محروم كردند هرچند كه در اين راه به معشوق اصلى رسيدم.
شما اى دوستان من مىدانم كه خيلى بيدار و هشياريد اين را نيز بدانيد كه انقلاب به شماها نياز دارد و بايد رشد خود را هرچه بيشتر بالا ببريد تا براى جامعه اسلامى مفيد باشيد.
برادران كلاس سوادآموزى دلسرد نشوند، از نهضت تقاضا كنند تا آموزشيار ديگرى برايشان تعيين كنند.
و اما برادران بسيجى كه بدون هيچ چشمداشتى شبانه روز در تلاشند.
مبادا لحظهاى يأس و نااميدى شما را دربرگيرد چرا كه:
در بيابان گر به شوق كعبه خواهى زد قدم *** سرزنشها گر كند خار مغيلان غم مخور *** براى خدا كار كنيد و اجرتان را از خدا بخواهيد.
والسلام/ انا لله و انا اليه راجعون
چند تذكر دارم كه تقاضا دارم در صورت امكان عمل شود :
1- مراسم مرا به سادگى برگزار كنيد مخصوصا برادران بسيج و خانواده كه از تشريفات راضى نيستم.
2- من خودم اين راه را انتخاب كردم و همه مىدانند و گريه و زارى براى شهيد در مقابل مردم و دشمنان اين را نشان ميدهد كه از دادن اين شهيد در راه خدا راضى نيستند.
3- كمك به جبهه و انقلاب فراموش نشود.
در پايان از همه مخصوصا خانواده حلاليت مىطلبم.
خدايا تا انقلاب مهدى خمينى را نگهدار / زيارت كربلا نصيب ما بگردان /مجروحين و معلولين شفا عنايت فرما/ رزمندگان اسلام نصرت عطا بفرما / انا لله و انا اليه راجعون
جمشيد ميرزایى بیست و یکم اردیبهشت ماه 62
انتهای پیام/