دشمن میخواهد با نابودی استعدادها و امكانات بر ما مسلّط شود
به گزارش نوید شاهد شهرستان های استان تهران: شهید جمشید میرزایی، یادگار «مرتضی» و «صونا» چهارم اردیبهشت ماه سال 1342 در روستای چتاب از توابع شهرستان میانه به دنیا آمد. دانشجوی دوره کاردانی در رشته تربیت معلم بود. سپس به عنوان بسیجی در جبهه حضور داشت. این شهید گرانقدر بیست و یکم اسفندماه سال 1362 با سمت کمک آر پی چی زن در فکه توسط نیروهای عراقی به شهادت رسید. مزار او در بهشت زهرای شهرستان تهران قرار دارد.
قسمت اول وصیتنامه پُرمحتوای شهید «جمشيد ميرزایی» را در ادامه میخوانید:
«بسم الله الرحمن الرحيم»
«اشهدان لا اله الا الله محمد رسول الله على ولى الله»
«الَّذِينَ آمَنُواْ وَهَاجَرُواْ وَجَاهَدُواْ فِي سَبِيلِ اللّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِندَ اللّهِ وَأُوْلَئِكَ هُمُ الْفَائِزُونَ»
«كسانى كه ايمان آوردند و هجرت و جهاد كردند در راه خدا با مالهايشان و جانهايشان در نزد خدا از مقام عزيز و بزرگى بر خوردار هستند و هم اينانند رستگاران دو عالم.»
«إِنَّ اللَّهُ لا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتّیَ یُغَیِّروا مَا بِاَنفُسِهِم»
«براستى كه خداوند سرنوشت قومى را تغيير نمى دهد مگر آنكه خود آنها سرنوشت خود را تغيير دهند.»
«لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتَّي تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ»
«هرگز به خير نمىرسيد مگر اينكه انفاق كنيد از آنچه كه دوست مىداريد.»
بار خدايا تو شاهدى كه خود به تغيير سرنوشت خود برخاستيم و تو ما را يارى مىكنى و در اين راه رسيدن به خير چه انفاقها كه نكرديم، پدران و مادرانمان در راه تو از جگر گوشههايشان مىگذرند و ما فرزندان آنها از تنها چيز با ارزش خود يعنى جانمان مىگذريم.
خدايا تو از همه چيز بىنيازى و اين همه در برابر نعمتهاى بيكران تو بسيار ناچيز است اما فقط همينها را در دست داريم كه تقديم راه مقدست مىكنيم.
خدايا ما شكرگزار درگاهت هستيم كه ما را از فساد و تباهى نجات دادى و فرشته نجاتى را به سراغ ما فرستادى.
خدايا ما كه در درگاهت آبرويى نداريم ولى تو را به آبروى چهارده معصوم اگر ما خطايى كرديم از خطاياى ما بگذر و اين نعمت را بر ما نگهدار و ظهور امام زمان (عج) ما را هرچه زودتر بگردان.
بار خدايا امت شهيدپرور و خانوادههاى شهداى ما را صبر عطا فرما و در پناه خودت قرار بده، مجروحين و معلولين انقلاب را شفا عنايت فرما و لشكر اسلام را بر لشكر كفر پيروز بگردان.
و اما وصيت من:
در ابتدا از پدر و مادرم بهخاطر زحمتهايى كه براى من كشيدهايد تشكر مىكنم البته من جز شرمندگى در پيش شما چيزى ندارم. اميدوارم خطاياى مرا ببخشيد تا با خاطرى آسوده و رويى سفيد در مقابل خداوند حاضر شوم. مخصوصا تو مادر مهربانم كه با وجود فرزندان زياد يك آن مرا فراموش نمىكردى و دست مهربانت هميشه در لحظات بيمارى بر پيشانيم بود در اين دنيا كه جز پر خاش كارى برايتان نكردم اميدوارم در پيشگاه خدا اگر آبرويى داشتم كارى برايتان بكنم (شفاعت) هرچند خود شما نيازى نداريد چون پاكيد.
پدر و مادرم مىدانيد كه من مىتوانستم خيلى كارها انجام بدهم نه تنها من بلكه همه شهدايى كه در اين جنگ تحميلى شهيد شدند. اصلاً هدف دشمن استعمارگر همين است كه استعدادها و امكانات ما را نابود كند تا در آينده خطرى متوجه خودش نباشد ولى ما چارهاى نداريم جز اينكه از اين حيله دشمن نيز سربلند بيرون بياييم و كربلا و قدس را در نهايت از اشغال دشمن صهيونيست بيرون بياوريم و شما ناراحت از اين نباشيد كه من را در اين راه دادهايد بلكه خوشحال باشيد كه اين امانت الهى را سالم به مقصد رسانديد و در پيش خدا سربلنديد ، مگر نه اين است كه همه ما بايد بميريم پس چه بهتر كه در جبهه دفاع از حق در مقابل باطل در ركاب امام زمان (عج) بجنگيم و شهيد شويم.
سرور آزادگان امام حسين (ع) مىفرمايد: «مرگ با عزت بهتر از زندگى ننگين است.»
و اما خواهران و برادران عزيزم كه شما را خيلى اذيت كردهام:
اميدوارم با قلب پاكى كه داريد مرا حلال كنيد و از عبادتهاى واجب خود يك لحظه غافل نباشيد و عملتان را در جهت خدا باشد و پيام رسان خون شهدا به جامعه باشيد.
ادامه دارد...