نوید شاهد - با آغاز غائله‌ی کردستان به فرمان امام خمینی (ره) عازم کردستان شد و به همراه یار جدا نشدنی اش شهید «بروجردی» راهی غرب کشور شد و در مناطقی چون «سرپل ذهاب» و «قصر شیرین» به یاری مردم شتافت. آنچه خواندید بخشی از زندگی معاون تیپ موسی بن جعفر(ع) شهید «خلیل شیرازی» است، که در ادامه تقدیم مخاطبان می‌شود.

از دانشگاه تهران تا میادین جنگ کردستان

به گزارش نوید شاهد شهرستان‌های استان تهران، شهید خليل شیرازی در تاریخ چهارم تیر ماه سال ۱۳۳۵ در خانواده‌ای مذهبی و مستضعف در روستای «حاجی آباد» پاکدشت دیده به جهان گشود. پدرش «اسدالله» کشاورزی بود و مادرش مهربانش «فاطمه» نام داشت. او پس از گذراندن دوران کودکی تحصیلات ابتدایی خود را در همان روستای زادگاهش آغاز نمود و این در حالی بود که علاوه بر تحصیل، در امور کشاورزی به یاری پدر می شتافت.

او که در خانواده‌ای معتقد به مبانی دین مبین اسلام پرورش یافته بود، از همان دوران نوجوانی علاوه بر خواندن قرآن و نماز، همواره «مولوی» تهران سپری کرد و پس از اخذ مدرک دیپلم در سال ۱۳۵۴ برای انجام خدمت سربازی عازم مهاباد شد.

در آنجا با مطالعه‌ی آثار بزرگانی چون دکتر شریعتی و شهید مطهری و همچنین نشریاتی چون مکتب اسلام، دریچه‌ای از تفکرات و اندیشه‌های ناب اسلامی در وجودش تنیده شد. او پس از پایان خدمت سربازی و با بازگشت به دیار مادری خود، در حالی که در رشته ریاضی دانشگاه تهران قبول شده بود، به مبارزه با رژیم شاهنشاهی پرداخت و با سفر به شهرهای مختلف علاوه بر دیدار با مبارزان انقلابی همچون شهید بروجردی، اعلامیه‌ها و نوارهای صوتی امام خمینی (ره) را در اختیار مردم قرار می داد و در این مدت، هر زمان فرصتی می‌یافت با بیان رسا و شیوای خود که از اعماق جانش برخاسته بود، مردم را به راه امام خمینی(ره) و مبارزه با طاغوت دعوت می‌کرد.

بیشتر بخوانید: تذکر یک شهید دانشجو؛ به وظایف خود عمل کنید! 

نامه ای از یک شهید به همرزمش

در هنگام ورود امام خمینی (ره) به کشور، محافظت ایشان را بر عهده داشت و پروانه وار گرد امام می‌چرخید. با اشتیاق فراوان می گفت: «نمیدانی چقدر لذت بخش است نماز خواندن با امام و تنفس کردن در فضایی که امام در آنجاست.»

شهید شیرازی پس از پیروزی انقلاب اسلامی با عضویت در ستاد مرکزی کمیته‌ی مرکزی انقلاب اسلامی در میدان بهارستان( ساختمان تلویزیون آموزشی)، مأموریت یافت تا با سفر به مراکز استان‌های اقدامات لازم را برای تشکیل و سازماندهی کمیته‌ها و ایجاد نظم و امنیت عمومی انجام دهد.

با آغاز انقلاب فرهنگی و تعطیلی دانشگاه‌ها، در حالی که دانشجوی رشته‌ی ریاضی دانشگاه تهران بود، با ترک تحصیل، خود را وقف پاسداری از دستاوردهای نظام اسلامی نمود. تشکیل هیأت واگذاری زمین، ایجاد تحول عمیق در ادارات دولتی شهرستان، تدریس درس دینی و قرآن به عنوان آموزگار درس طح مدارس شهرستان ورامین، تشکیل ستاد عملیاتی بعثت که خود عضو شورای سرپرستی آن بود، همچنین تشکیل کمیته‌ی امداد امام خمینی (ره) و عضویت در شورای سرپرستی آن، از جمله فعالیتهای این شهید والامقام پس از پیروزی انقلاب اسلامی است.

با آغاز غائله‌ی کردستان به فرمان امام خمینی (ره) عازم کردستان شد و به همراه یار جدا نشدنی اش شهید «بروجردی» راهی غرب کشور شد و در مناطقی چون «سرپل ذهاب» و «قصر شیرین» به یاری مردم شتافت.

با آغاز جنگ تحمیلی، از کردستان راهی جبهه‌های جنوب کشور شد و تا هنگام شهادت در بیشتر عملیاتهایی که صورت می‌پذیرفت، حضوری دلاورانه داشت و مرخصی‌های کوتاه مدت خود را نیز صرف خدمت به مردم می‌کرد. در سال ۱۳۵۹ از ناحیه‌ی سر به شدت مجروح شد و در حالی که مدت طولانی را در بیهوشی کامل سپری کرده بود، با بهبودی نسبی بار دیگر راهی جبهه‌های نبرد شد.

در تابستان سال ۱۳۶۲ به عنوان اتفاق نیروهایی از ستاد عملیاتی بعثت به تیپ موسی بن جعفر (ع) در سرپل ذهاب اعزام شد در مقام معاونت تیپ، حماسه‌ها آفرید. او در اواخر آبان همان سال برای آخرین بار به مرخصی آمد و پس از دیدار همسر و دختر تازه متولد شده‌اش، برای آخرین بار راهی میدان نبرد شد و سرانجام در تاریخ پانزدهم آبان سال ۱۳۶۲ با حضور در عملیات والفجر چهار در پنجوین، به آرزوی خود یعنی شهادت در راه میهن اسلامی نایل گشت و پیکر پاکش پس از چهارده سال انتظار تفحص شد و در تاریخ شانزدهم مهر سال ۱۳۷۶، در گلزار شهدای روستای ده امام پاکدشت به خاک سپرده شد.

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده