دانش آموزان آگاه باشید!
به گزارش نوید شاهد شهرستانهای استان تهران: شهید غلامرضا زارع شیلسر، یادگار «حسن» و «مریم» بیست و یکم شهریورماه سال 1346 در شهرستان تهران چشم به جهان گشود. او تا پایان دوره راهنمایی درس خواند و سپس به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. این شهید گرانقدر هفتم دی ماه سال 1361 در سومار توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت گلوله به سینه به شهادت رسید. پیکر او را در بهشت زهرای زادگاهش به خاک سپردند.
قسمت اول وصیتنامه شهید «غلامرضا زارع شیلسر» را در ادامه مرور میکنیم:
«بسمه تعالى»
«بسم الله الرحمن الرحيم»
«فَمَن کانَ یرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْیعْمَلْ عَمَلاً صالِحاً»
«مپنداريد آنانكه در راه خدا كشته شده اند مرده اند بلكه آنان زنده اند و نزد خدا روزى مى گيرند»
سلام بر تو اى رهبر بزرگ و سلام بر تو اى پدر و مادر، سلام بر شما كه اينگونه فرزندان خود را در دامن پاك خويش پرورانده ايد و او را به خداى خود تقديم كرديد. آرى بدانيد كه آزادانه و آگاهانه و تنها هدفم در تمام نا اميديها عاشقانه در راه خدا گام نهادن بود.
آرى پدر و مادرم، در مرگ من به جاى غم و اندوه، شادى و مباهات را برگزينيد، تا ديگران ادامه دهنده راهم باشند بر سنگ مزارم ناكام ننويسيد زيرا كه خود اين راه را آمده ام اگر بخواهم وصيت بنويسم و اگر بخواهند آن برادران در سنگر وصيت نامه بنويسند خدا گواه است كه اگر تمامى درياها مركب شوند و تمامى نىها قلم شوند بازهم كم است.
سخنى چند با تو اى همسنگر دانش آموز آگاه باشد كه سنگر تو عظيمتر از آن است كه فكر مىكنى اگر تو آگاه باشى و اتحاد داشته باشى، جرقهاى است كه بر سلاح من وارد مىشود و تير شتابان از درون لوله بر قلب سياه دشمن يا كفارين فرو خواهد رفت.
سخنى با تو اى هموطن كه خوب گفت شاعر كه قدر زر زرگر شناسد، قدر گوهر گوهرى، قدر گل بلبل شناسد قدر پيغمبر على. هموطن قدر اين امام عزيزمان را بدانيد و شما را به خدا سوگند همواره رهرو راهش باشيد، كه راهى جز راه حسين نيست.
سخنى با تو اى برادر مهربان بدان و آگاه باش كه برادرت آگاهانه راهش را انتخاب كرده بدان كه كسى مرا اجبار نكرده و اين خودم بودم كه خواستم به نداى (هل من ناصر ينصرنى) حسين (ع) پاسخ دهم، آرى برادرم من مى روم تا دنيا بداند دانش آموزى از پدر و مادر و درس و زندگى و به خاصر خدا و قران و اسلام اين چنين حاضر شده اين مشكلات را تحمل كند.
اما تو اى خواهرم قبل از هر چيز استعمار از سياهى چادر تو وحشت دارد تا سرخى خون من، خواهرم حجاب را حافظ باش و منافقين را بلرزه درآور و اين چنين باش تا مريد زينب باشى، پدر و مادر عزيزم من با اجازه شما به مدرسه خودسازى (جبهه) رفتم.
چند نكته اى را بهتر ديدم كه به شما تذكر بدهم پدر و مادر عزيز و گرامى مبادا كه در هنگام نبودن من در خانه ايجاد ناراحتى نمايى صبور باشيد امام و تمام رزمندگان را دعا كنيد و يار و ياور او باشيد مبادا به خاطر از دست دادن من منتى بر كسى گذاريد و از انقلاب انتظار داشته باشيد و هميشه اين آيه را بياد داشته باش (انا لله و انا اليه راجعون) خدايا اميدوارم توانسته باشم با خون خود جزء خونهايى كه چون سيل درخت پاينده اسلام را آبيارى مىكنند شده باشم.
خدايا؛ از تو مىخواهم كه بمادران امين يعنى امانت دار يعنى مادرانى كه امانت تو را به خودت تحول دادهاند صبر و شكيبايى عطا كنى. و اما تو اى مادر قران مجيد مى فرمايد: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُلْهِكُمْ أَمْوَالُكُمْ وَلَا أَوْلَادُكُمْ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَمَنْ يَفْعَلْ ذَلِكَ فَأُولَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ»
تو هم چون فرزندت را در اين راه دارى خوشحال باش كه امانتى را تحويل دادى كه بالاخره بايد تحويل مىدادى و زحماتى كه براى من كشيدى اجر و پاداش ان را از الله خواهى گرفت
اى پدر تو كه در تمام سختى ها زندگى بردباريت را به حد كمال نشان دادى و تو بودى كه گفتى برو و در اين راه با تمام وجودت زحمت بكش و به خاطر رضايتى كه نسبت به رفتن من داشتى، خدا هم از تو راضى خواهد بود.
وصيتى براى مردم كه شما اى مردم شهيد پرور شما مانند پروانه به دور امام بگرديد و لحظهاى از يارى او و انقلاب دست برنداريد دعا كنيد تا خدا فرج آقا امام زمان (عج) و نايبش امام خمينى كنم اميدورام كه خدا اين جان ناقابل را از من روسياه گناهكار قبول كند كارى نكنيد كه خون شهيد به هدر رود كه فرداى قيامت شهداى صدر اسلام و حال جلويتان مىايستند و پدر و مادر شهيدان و آن بچهاى كه بابايش را از دست داده مىگويد باباى من خون خود را ريخته است آن وقت شما توجهى نداشتيد كه آن روز سخت روزى است اين را با آگاهى انتخاب كردم.
امت شهيد پرور در اين انقلاب كوتاهى نكنيد و هر نوع توطئه را سركوب كنيد و امام را تنها نگذاريد و حسين زمان (هل من ناصر ينصرنى) گفته است مردم بشتابيد مانند اهل كوفه نشويد، با تمام وجودتان لبيك گفته و ياريش دهيد و براى فرج ولى عصر (عج) هر شب و روز دعا كنيد.
پدر و مادرم و همه و برادرانم از اينكه من شهيد شدم به هيچ وجه ناراحت نشويد چون اگر من شهيد شدم به آرزوى خود رسيده ام، بديدار خدا رفته ام و من پيش حسين (ع) رفتم من زنده و شاهد و ناظر هستم تربيت خواهران و برادرانم باشماست سعى كنيد با تعاليم اسلامى و با حجاب تربيتشان كنيد. اين را هم بدانيد تا خدا را دريابيد غم و غصهاى نداريد.
پدر و مادرم مىدانم كه من براى شما پسر خوبى نبودم بهرحال مرا حلال كنيد و مرا ببخشيد پدر و مادر شما كه خود مىدانيد كه هر كس در اين راه قدم بر مىدارد بايد خدا مى آيد و اگر انشاالله شهادت نصيب من شد حقيرانه تقاضا مىكنم كه خونسردى خود را حفظ كنيد. مبادا با گريه و شيون راه به ستون خدا و دشمن دهيد و آنها را خوشحال كنيد.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته / بسيجى شهيد غلامرضا زارع