مواظب غرور کاذب خود باشید!
و اگر احیانا اتفاقی برای من پیش آمد شما صبر داشته باشید و ببینید که چه پدران و مادرانی بی فرزند شدند (پدران و مادرانی که تنها فرزند پسر خود را نور چشمشان را عصای دستشان را در راه خدا به خدا هدیه کردند) و هیچ نگرانی ندارند جز اینکه نگران حال دیگر خانواده های شهدا و مجروحین باشند و همیشه مصیبت دیگران را از شهادت فرزندان خود بزرگتر میدانند و پیوسته به فکر دیگر کنند و چه کودکانی که بی پدر شدند و هیچگاه شما دعای برایشان را و کمک بهایشان را از یاد مبرید که اینها خود یک آزمایش الهی است. این خانواده ها حق بزرگی بر گردن ما دارند.
انشاالله و به خواست خدا ما حداکثر 15 روز دیگر اینجا خواهیم بود و ممکن است تا قبل از این مدت یک حمله داشته باشیم و اگر خدا توفیقی دهد ما هم در این راه شرکت خواهیم کرد و باید آن موقع ببینیم که رضایت خدا در چیست و شما هم خود را برای آزمایش الهی آماده کنید.
و باز هم تذکر می دهم که اگر احیانا خدا خواست و ما هم توفیق شهادت در راهش را پیدا کردیم (هر چند آنقدر گناه کرده ام که خدا مرا به این آسانی ما هم به درگاه خودش راه نمی دهد) شما بردبار و صبور باشید و هیچ ناراحتی به خود راه ندهید و در برابر دیدگان مردم به خود ناراحتی و غمی راه ندهید و سعی کنید که همگی الگویی برای جامعهِ خود باشید و سعی کنید که دیگران را دلداری بدهید نه اینکه دیگران شما را دلداری بدهند و اگر دیدید که زیاد ناراحتی دارید به خانواده های شهدا و مجروحین فکر کنید به فرزندانی که در راه به دنیا آمدن یتیم می شوند و به فرزندان شیر خوار یتیم به دختران نوعروس که نامزد و یا شوهر خود را به خدا هدیه کرده اند. به پدران و مادرانی که حتی بیشتر از یک یا دو فرد از خانواده شان را در راه خدا داده اند و جان خود را هم می خواهند بدهند و به و این راهم بدانید و می دانید که خداوند چیزی را که داده پس میگیرد
جانی را هم که به ما داده پس میگیرد پس چرا این جان را در راه خودش ندهیم پس چرا این جان را در راهی که خود راهنمائی کرده و امام زمان (عج) را در حال خاضر رهبر و پیش آن قرار داده ندهیم ما که بالاخره از این دنیا خواهیم رفت چه دو روز زودتر یا چه دو روز دیرتر، چرا ما از نعمتی که خداوند شهادت در راه خودش را شهادت واقعی را نصیب من عاجز و گنهکار بکند و دعا کنید که قبل از شهادت خداوند گناهان مرا هم ببخشد و شما هم افتخار کنید که فرزند خودتان را در راهش در راه دفاع از اسلام و قرآن و میهن فدا میکند.
اما مواظب باشید که غرور به شما دست ندهد و شیطان به شما مسلط نشود و خدای نکرده از آزمایش الهی روسفید بدر نیائید و من هم این را میدانم که هیچگاه به وظیفهِ فرزندی خود نسبت به شما پدر و مادر گرامی عمل نکردم و از این بابت در برابر خدا روسیاهم.
و از شما پدر و مادر عزیزم عاجزانه التماس میکنم که مرا ببخشید و از من راضی باشید و من هم این افتحار را می کنم که پدر و مادری دلسوز مانند شما داشتم و دارم و افتخار می کنم که به خاطر وجود شما که نگذاشتید من آدمی بدی بار بیایم نگذاشتید، افتخار میکنم به وجود شما که یک عمر زحمت کشیدیدی و فرزند خود (جگر گوشه خود) را بزرگ کردید و انشاالله با رضایت خود به جبهه های حق علیه باطل فرستادید و آن را هدیه به درگاه خدا کردید ولی من هیچگاه قدر زحمات شما را ندانستم و هیچگاه وظیفهِ واقعی خودم را نسبت به شما بجا نیاوردم.
و از این بابت هم در برابر شما و هم در برابر خدا روسیاهم و انشاالله که شما مرا خواهید بخشید و انشاالله من هم با جانفشانی در راه خدا (به کمک پشتیبانی دعاهای شما) و شهادتم بتوانم دین خود را به شما پدر و مادر گرامیم و پیامبر و ائمه اطهار(ع) و قرآن و اسلام ادا کنم و دعا کنید که از این آزمایش روسفید بدر آیم. انشاالله.
یک کتاب دعا البته دوتایی ولی آن کتاب دعائی که جلد قرمز دارد و در مرخصی آن را به خانه آوردم آن را یا پولش را به مستحق بدهید و از آن استفاده کنید یا به مسجد بدهید و باز اگر شد پولش را به مستحق بدهید.
و این را هم بگویم که کمتر دل به دنیا و تجملات آن ببندید و کمی هم به فکر فقرا بیچاره ها سیل زدگان آوارگان جنگی و رزمندگان بکند و انشالله که خداوند قبول خواهد کرد و یک بده عوض در آخرت خواهد داد و باز سر شما را در می آورم و می گویم که هیچگاه دعای بر رهبر عظیم الشأن مان امام خمینی را از یاد نبرید بخاطر اینکه در حال حاضر می توان گفت که حتی وجودمان بسته به وجود ایشان پاک و سید اولاد پیغمبر می باشد و همین بود که ما را از لجن زار فساد طاغوت به سوی جامعه ای اسلامی نجات داد و ما را با اسلام آشنا کرد و اسلام را دوباره زنده نمود و اوست که به گردن ما خیلی خیلی حق دارد انشاالله که فراموش نمی کنید ما را هم فراموش نکنید که به دعای شما و ملت و رهبر بسیار نیازمنیدم.
باید ببخشید که زیادی مزاحم شما شدم و سر شما را در آوردم. دوباره به تک شما و مامان و حسین آقا و جمیله خانم و زهرا خانم و عباس آقا و شیرین خانم و مخصوصا محمد رضا که بوسه ی طولانی از آن یادتان نرود و ننه و ... سلام می رسانم و آرزوی پیروزی و سلامت برای تک تک شما را دارم. موفق باشید.
باید ببخشید یک چیز دیگر جا مانده بود و آن اینکه حسین آقا سلام ما را به تمام دوستان و آشنایان و تمام برادران بسیجی برسان و از همگی التماس دعا دارم و اگر شد در جواب این نامه که شاید بدستم برسد خبری هم از احوالات عبدالله عزیز و منصور الطافی بده و بگو که حالشان چطور است.
و دیگر اینکه وصیت نامهِ مرا که ممکن است ناقص باشد و هست در لابه لای وسایلم در کشوی وسطی کمد بالاست و به آن تا زمانی که برایم اتفاقی نیافتاده به آن دست نزنید.
آن را در پاکت نامه گذاشته ام و درش هم بسته است و شاید هم برای (یک) اگر موقعیت اقتضا کرد یک وصیت نامهِ دیگر خواهم نوشت، اگر چیزی پیدا نکردید (یعنی وصیتنامهِ دومی) به همان وصیتنامه که در کمد است عمل کنید. با کمال تشکر برای شما خواهران و برادرانم هم بگویم که سعی کنید در کارها رضایت مادر و پدر را جلب کنید. اینجا انسان تازه این را درک می کند که چقدر کار لازم است.
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار
مرگ بر آمریکا و عمالش *** درود بر خمینی و یارانش
مرگ بر شوری و عمالش *** درود بر ملت شهید پرور
مرگ بر شیطان *** درود بر مستضعفان
مرگ بر نفس شیطانی / دوستار و برادر و فرزند کوچک شما حسین ابوالقاسمی
حدیث حضرت امام حسین (ع): «در کدامیتان کرامت دارد از اینکه از زندان «دنیا» به قصر شکوهمند « لقاءالله » پرواز کند.»
انتهای پیام/