"شهدای ناجا" ایثار را معنا بخشیدند
به مناسبت هفته ناجا و گرامیداشت یاد و خاطره شهدای نیروی انتظامی، شهید مدافع امنیت رضا شجاع
مصاحبه اختصاصی نوید شاهد شهرستان های استان تهران را
با مرضیه امیدوار همسر این شهید
بزرگوار را می خوانید.
همسر شهید شجاع ضمن معرفی شهید گفت: شهید رضا شجاع یکم فروردین ماه سال 1362 در شهرستان شیروان به دنیا آمد و دوران تحصیل را در این شهرستان گذراند و در سال 1378 وارد یگان نیروهای انتظامی استان تهران شد و به شهرستان رباط کریم مهاجرت نمود و در حال خدمت به ادامه تحصیل پرداختند و موفق به اخذ مدرک کارشناسی در رشته حقوق گردید.
امیدوار در شهرستان شیروان به دنیا آمد و مراحل تحصیل را در این شهرستان گذارند و در خصوص ازدواج با شهید شجاع افزود: من و آقا رضا با هم دختردایی و پسرعمه بودیم و در سال 1382 به صورت مذهبی و سنتی ازدواج کردیم، ناگفته نماند من آن زمان که زندگیام را با آقا رضا شروع کردم دانشآموز بودم و در کنار ایشان کمکم بزرگ شدم. از شهید یک پسر به نام ابوالفضل به یادگار مانده است.
مرضیه امیدوار با ذکر اینکه شهید شجاع در سال 78 وارد یگان ویژه استان تهران شدند و در ماموریتهای بسیاری شرکت کردند، اذعان کرد: او از سال 78 وارد یگان ویژه استان تهران و شهرستان رباط کریم شد و در بسیاری از ماموریت ها حضور داشت، در سال 96 به استان سیستان و بلوچستان خدمت کردند و در ماموریت پاکسازی با اشرار در منطقه سیستان و بلوچستان شرکت داشتند.
همسر شهید شجاع ضمن بازگویی خاطرات این شهید بزرگوار گفت: آقا رضا بسیار صبور و مهربان بود. سربازهایی که زیر نظر ایشان خدمتشان را تمام میکردند همگی روی مهربانی آقا رضا تأکید داشتند. هوای سربازها و نیروهای زیردستش را حسابی داشت. ارادت زیادی به خانواده داشت. هر وقت در زندگی دچار مشکلی میشدیم میگفت: این روزهای سخت میگذرد غصهی هیچچیزی را نخور. لبخند همیشگی روی لبش و بر روی خاطرات هر کسی که ایشان را میشناخت، بود.
او یادآور شد: وقتی ازدواج کردیم تا چهار سال آقا رضا در سیستان و بلوچستان خدمت میکردند. بعد از چهار سال تصمیم گرفت به خراسان بیاید. به یکی از روستاهای شیروان به نام رباط در مرز ترکمنستان منتقل شد. آن زمان ابوالفضل نه ماه داشت؛ که ما هم همراه آقا رضا به مرز برای زندگی رفتیم. شرایط زندگی در آنجا برای ما بسیار سخت بود. آب و برق که نداشتیم. خانهای کاهگلی با یک سقف چوبی که موقع زمستان و برف و باران مکافات خاص خودش را داشت. برای استفاده از آب خوردن و پختوپز مجبور بودیم از چاه بکشیم؛ که آن هم مشکلات خودش را داشت. ما سه چهار ساعت با شهر فاصله داشتیم. فامیل در این مدت نمیتوانستند برای دید و بازدید پیش ما بیایند چون شرایط مناسبی برای زندگی نداشتیم. حتی وسایل زندگی هم بهاندازهی کافی با خودمان نبرده بودیم.
لازم بذکر است؛ شهید شجاع سرانجام در تاریخ بیست و هفتم شهریورماه سال 1396 در استان سیستان و بلوچستان، نیک شهر، بخش بنت به یک ماشین حمل مواد مخدر
مشکوک میشوند و تیراندازی بین آنها و ماشینی که مشکوک بودند اتفاق
میافتد و آقا رضا تیر میخورد. تا ساعت یک ظهر خونریزی شدید داشتند و بر
اثر همان خونریزی به شهادت رسیدند.
گفتگو از سعیده نجاتی