روایتی از یک شهید کربلای 1
به گزارش نوید شاهد شهرستانهای استان تهران، شهید اکبر عزیززاده، یادگار «سهراب» نهم مرداد ماه 1345 در یکی از محلههای غرب تهران در یک خانواده کارگر و متوسط به دنیا آمد. پس از دوران کودکی، تحصیلات ابتدایی را در دبستان فرمانیه سابق با موفقیت سپری نمود. دوران تحصیلات راهنمایی او مصادف بود با آغاز انقلاب شکوهمند اسلامی ایران، در همین ایام، اکبر ضمن تحصیل در یکی از مدارس شهرقدس، با عضویت در بسیج و کمیته محل در امر برقراری امنیت و حفظ و حراست از انقلاب شکوهمند اسلامی تلاش چشمگیری از خود نشان داد.
شهید سیزده سال بیشتر نداشت که پدر خود را از دست داد و همین امر باعث احساس مسئولیت او نسبت به خانواده شد و بنابراین درس و تحصیل را رها کرد و در امور ساختمانی مشغول به کار شد. او ضمن کار روزانه کماکان به فعالیت خود در بسیج ادامه میداد.
پانزدهساله بود که شوق حضور در جبهههای نبرد او را حجاب کرد تا علی رغم سن و سال اندکش با وساطت مسئولین وقت، راهی جبهههای نبرد شود. اکبر در اولین حضور خود در جبهه در عملیات رمضان در گردان تخریب لشکر سیدالشهدا(ع) شرکت کرد و بعدها در عملیات های مسلمبنعقیل (ع) حبیب بن مظاهر، خیبر، عاشورا، والفجر مقدماتی و و الفجر هشت به طور مستمر حضور به عمل آورد.
این شهید گرانقدر در عملیات کربلای یک در منطقه مهران روز دهم تیر ماه سال 1365 بر اثر اصابت ترکش خمپارهِ دشمن به فیض شهادت نائل گردید و در بهشت فاطمه (س) به خاک سپرده شد.
روایتی از همرزم شهید
در تابستان سال 63 در جهاد سازندگی اهواز مشغول به کار بودیم، گرمای هوا به قدری بود که طاقت کار کردن را از هر کسی میگرفت. در حال ساخت یک قایق عملیاتی که در جبهه نیاز به آن داشتیم، بودیم در روزی که ما کار میکردیم قرار بود فردای آن روز قایق مورد آزمایش قرار گیرد اما به دلیل کار زیاد ساخت قایق نیمه تمام مانده بود.
مسئول و مبتکر این طرح از شهید اکبر عزیز زاده درخواست کرد که اگر امکان دارد در کارگاه بماند و قایق را تکمیل کند، زیرا میدانست که او بدون هیچ عذر و بهانهای قبول خواهد کرد. خود بنده شاهد بودم که شهید با چه علاقهای کار میکرد. بعد از یک روز کار طاقت فرسا و بدون هیچ گونه اظهار خستگی، ساعت یازده شب بود که کار را به اتمام رسانید.