وصیت نامه ای از «شهید علی امرایی» برگرفته از کتاب «بابای آسمانی» را در ادامه می خوانید؛
تمام زندگی ام را از او دارم و ایشان خواست تا اینگونه او را زیارت کنم، مانند همان خوابی که دیدم. خواب کربلا، حضرت از ضریح مبارک بیرون آمد و فرمود بیا تو هم مال این دنیا نیستی و در آخر هم من روسیاه را خرید. پس گریه و زاری معنی ندارد، چون به وصال عشقم رسیدم.
خواب کربلا

به گزارش نوید شاهد شهرستان های استان تهران؛ شهید علی امرایی/ دوازدهم دی 1364 در شهرستان ری به دنیا آمد. فرزند چهارم غلام رضا بود. مثل همه کودکان تحصیل را تجربه نمود و در رشته کامپیوتر دیپلم گرفت و در همین رشته در دانشگاه ادامه تحصیل داد. علاقه زیادی به زیارت حضرت ثامن الحجج(ع) داشت. در برابر ظلم ساکت نمی ماند و بی نهایت به والدینش احترام می گذاشت.

فرماندهی پایگاه بسیج مسجد سیدالشهدا را بر عهده داشت؛ در همین سال ها مسئولیت کاروان اردوهای راهیان نور و کاروان های زیارتی قم و جمکران را بر عهده داشت. از سال 1388 به صورت متناوب به عنوان پاسدار نیروی قدس سپاه به سوریه رفت.

او در سوریه نام جهادی حسین ذاکر را انتخاب کرده بود، در تاریخ اول تیرماه سال 1394 بر اثر اصابت موشک به خودرو در شهر درعا همانند مقتدایش حضرت علی اکبر(ع) و با زبان روزه در سن سی سالگی به شهادت رسید. پیکر پاکش را در بهشت زهرا(س)، قطعه26، ردیف79، شماره17 به خاک سپردند.

وصیت نامه شهید مدافع حرم «علی امرایی» منتشر شد؛

به نام آن که هستی از آن اوست و حسین(ع) را آفرید تا عشق را به ما بیاموزد و ما در مکتب حسینیش به کمالات برسیم و بابراین با ذکر ارباب بی کفن شروع می کنم تا ببینم به کجا ختم می شود.

السلام علیکم یا اباعبدالله(ع)

زمانی که این نوشته را می خوانید من در جمع شما نیستم. اگر به شهادت رسیدم بدانید به آرزوی دیرینه ام رسیده ام و راضی نیستم که کسی در مراسم من گریه و زاری کند، چون مرگ در راه خدا هیچ گونه گریه ای ندارد بلکه شادی و اشک شوق دارد.

چون در آخر خدا مرا خرید و جانم را در راه اهل بیت(ع) دادم و عاقبت به خیری که تمام اهل دل دنبال آن هستند، نصیبم شد.

نمی دانم چرا به دلم افتاده که از این سفر سالم بر نمی گردم، دلم برای حضرت رقیه(ص) و حضرت زینب(ص) خیلی تنگ است و بیشتر از آن دلتنگ حرم ارباب، ولی الان دیوانه ی حرمین دمش شده ام.

به این سفر می روم چون نیاز است الان در آن جا باشم، به خاطر آرامش دل حضرت زهرا(ص) و امیرالمومنین(ع) و به خاطر آرامش دل حسین(ع) و حسن(ع) و عباس بن علی(ع) و به زینب(ص) ثابت کنم«کلنا عباسک یا زینب(ص)».

بعد از حمد و سپاس پروردگار دو عالم و سجده شکر به درگاهش مدیون حسین بن علی(ع) هستم و تمام زندگی ام را از او دارم و ایشان خواست تا اینگونه او را زیارت کنم، مانند همان خوابی که دیدم.

خواب کربلا

خواب کربلا، حضرت از ضریح مبارک بیرون آمد و فرمود بیا تو هم مال این دنیا نیستی و در آخر هم من روسیاه را خرید. پس گریه و زاری معنی ندارد، چون به وصال عشقم رسیدم.

پدر و مادر عزیزم! با اینکه در راه خدا و اهل بیت(ص) کشته شدم باز هم مثل همیشه به دعای خیر شما نیاز دارم و مرا از دعای خیر خود محروم نفرمائید و یک خواهش دیگر، می دانم سخت است ولی به خاطر من که آرزویم است اگر توانتان بود عمل کنید.

حال که در این راه جان باختم می خواهم در جلوی درب ورودی حرم حضرت زینب(ص) و یا حضرت رقیه(ص) در خاک سوریه دفن شوم و این آخرین درخواست من از شما پدر و مادر عزیز است. و اگر این اتفاق افتاد با این امر مخالفت نکنید.

چون عمریست که آرزوم خاک کف پای زائران حسین است و خود این مقام که خاک پای زائران زینب(ص) و یا رقیه(ص) شوم آرزوی بزرگان است و اگر چاره ای داشتم و می شد می گفتم بدنم را دو تکه کنند و نیمی از آن را در حرم حضرت زینب(ص) و نیمی دگر را در حرم حضرت رقیه(ص) دفنن کنند و این آخرین خواهش من در این دنیا از شما است.

سعی کنید روضه حضرت زهرا(ص) را هر ساله طبق سال های قبل بگیرید و نگذارید این چراغ خاموش شود، زیرا برکت زندگی و خانه است بدانید هر چه داریم و خواهید به دست آورید.

از همین روضه ها و گریه بر مصیبت اهل بیت(ص) است، زیرا خودشان فرمودند که برای ما اهل بیت(ص) است و هیچ گاه برای دنیا اشک نریزید، چون بی ارزش تر از دنیا خودش است و خودش.

هر گاه برای خرج روضه کم آوردید تمام دارائی که متعلق به خودم است جمع کنید و در راه حسین بن علی(ع) همان کشته غریب کربلا خرج کنید و به جای من اگر توان تان بود به زیارت ایشان روید و سلام مرا به آقا برسانید و بگویید ارباب غریبم.

دلم برایتان تنگ شده بود که بیام، ولی دیدم که در حال حاضر پاسبانی از حریم حرم خواهرتان و دخترتان بر من واجب تر است و به همین دلیل نتوانستم به پابوسی شما برسم؛ رفتم تا دگر از غافله کربلائیان جا نمانم و مانند سال های قبل غضه بخورم.

رفتم تا ابد در این خانه بمانم و خاک کف پای زائران زینب(ص) و رقیه(ص) شوم تا به آن امید که یک روز که امام زمان(عج) برای زیارت این دو حرم آمد، من خاک کف پای ایشان شوم و به آرزویم نیز برسم و می دانم که تمام اهل بیت(ص) به زیارت این دو حرم می روند و چه خوش باشد که اهل بیت(ص) از سر قبرم برای زیارت این دو حرم عبور کنند و در آخر عاجزانه می گویم که هم برایم دعا کنید و هم حلالم کنید.

ادامه دارد...

منبع: کتاب «بابای آسمانی» روایتی مادرانه از شهید مدافع حرم «علی امرایی»

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده