يکشنبه, ۱۰ فروردين ۱۳۹۹ ساعت ۱۴:۰۰
مادر شهید " عبدالمهدی ضیایی فر " خاطره ایی از فرزند شهیدش نقل می کند که حال و هوای روزهای انقلاب و جبهه این شهید گرانقدر را حکایت می کند. نوید شاهد خوزستان شما را به مطالعه بخشی از خاطرات دعوت می کند.

به گزارش نوید شاهد خوزستان، شهید عبدالمهدی ضیایی فر در یازدهم اسفند ماه 1324در شهرستان دزفول به دنیا آمد پدرش علی فروشنده بود و مادرش گوهر نام داشت تا پایان دوره متوسطه در رشته فرهنگ و ادب درس خواند و دیپلم گرفت معلم بود ازدواج کرد و صاحب دو پسر و یک دختر شد از سوی بسیج در جبهه حضور یافت دهم اسفند 1362با سمت فرمانده دسته در طلاییه بر اثر اصابت ترکش به سر شهید شد مزار او در شهید آباد زادگاهش واقع است .

آنچه می خوانید خاطراتی به نقل ازمادر شهید" عبدالمهدی ضیایی فر " است که تقدیم حضورتان میگردد.

اموال بیت المال

عبدالمهدی پسری بود که به همه احترام می گذاشت و اگر کسی کاری داشت حتما برایش انجام می داد بعضی وقتها وقتی برای خرید می رفتم  و مرا می دید حتما" مرا سوار ماشین می کرد و به خانه می رساند تمام کارهایم را خودش انجام می داد

 زمانهایی که همسرش همراهش بود از او می خواست تا من جلوی ماشین بنشینم و ایشان به صندلی عقب می رفت اما یک روز که برای انجام کاری بیرون رفته بودم او را در خیابان دیدم علیرغم اینکه کسی همراهش نبود بی توجه از کنارم گذشت خیلی تعجب کردم کمی هم ناراحت شدم اما سعی کردم برای خودم حرکت او را توجیه کنم که شاید کار فوری داشته اما باز هم حرکتش برای من قابل توجیه نبود

فردای آنروز به منزل آمد کمی خودم را گرفتم و جواب سلامش را خیلی سرد دادم او با لبخند بطرفم آمد دستهایم را بوسید و گفت:« مادر مرا ببخش دیروز ماشینم همراهم نبود و آن ماشین مال بیت المال بود و کار اداری انجام می دادم من اجازه استفاده شخصی از آن ندارم شما که نمی خواستید برای کار شخصی از ماشین اداری استفاده کنم»

 من که تازه متوجه شده بودم از خودم شرم کردم سرش را بوسیدم و گفتم:« عبدالمهدی شیرم حلالت چقدر خوشحالم که اینقدر به حلال و حرام توجه می کنی مادر مرا ببخش زود قضاوت کردم» و او مرا غرق بوسه کرد و رفت

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده