شعر/چه گویم من ز مرگ دختر شیرین زبان تو
به گزارش نوید شاهد شهرستان های استان تهران؛ شهید مجید روستایی پریدری/ بیست
و نهم دی 1349، در شهرستان تهران به دنیا آمد. پدرش علی، بنا بود و مادرش طاهره
نام داشت.
ایشان تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. و به شغل تراشکاری مشغول شد. و سپس به عنوان بسیجی در
جبهه حضور یافت.
این شهید گرانقدر در هشتم مرداد ماه 1367، با سمت آر پی جی زن در پاسگاه زید عراق بر اثر اصابت ترکش به سر، شهید شد. پیکر او را در بهشت زهرای زادگاهش به خاک سپردند.
سروده های به قلم شهید «مجید روستایی پریدی»
در باب حضرت زینب(س)
از آن روزی که از کویت برادر جان سفر مردم *** چه صبری در مصیبتها من خونین جدا کردم
برای حفظ جان کودکانت در بر دشمن *** به پیش تازیانه بازوی خود را سپر کردم
مرا از محمل شکستم بر در، دروازه کوفه *** حلال آسا بروی نی سرت چون نظر کردم
«در باب حضرت رقیه»
چه گویم من ز مرگ دختر شیرین زبان تو *** شبی که صبح در ویرانه بی بام و در کردم
رقیه داد جان یکبار من صد بار جان دادم *** کنار نقش آن مظلومه تا شب را سحر کردم
«نوحه حضرت زینب در باب برادر»
عابدین بر مزار شه رسیده *** هدیه آورده سرهای بریده
آل پیمبر، با چشم گریان *** برگشته زینب، از شام ویران
یا حسین مظلوم یا حسین مظلوم
بر مزار شهیدان ره دین *** نوحه گر اهل بیت آل یاسین
با دختران، گیسو پریشان *** برشگته زینب از شام ویران
یا حسین مظلوم یا حسین مظلوم
خیز و از جا ابوالفضل ای علمدار *** خواهرت آمده با چشم خونبار
بازوی نیای، از جو رعدوان *** برگشته زینب از شام ویران
یا حسین مظلوم یا حسین مظلوم
نور چشم حسین شهزاده اکبر *** مادرت آمده با دیده تر
قدش خمیده، از بار مجروحان *** برگشته زینب از شام ویران
یا حسین مظلوم یا حسین مظلوم
یا حسین دخترت در شام ویران *** روی تو دید و بر لب آمدش جان
تا بپا سوخت، آن شمع سوزان *** برگشته زینب از شام ویران
یا حسین مظلوم یا حسین مظلوم
